امام ناصر محمد اليماني
18 - ذو القعدة - 1435 هـ
13 - 09 - 2014 مـ
۲۲ - شهریور - ۱۳۹۳ ه‍. ش.
03:29 صبح
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــ

بسیار فوری و مهم

پاسخ امام مهدی به پرسشگران درباره دین خداوند که رحمت برای عالمیان است

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من أولهم إلى خاتمهم محمد رسول الله وجميع المؤمنين وأسلم تسليماً، أما بعد..
در کتاب خداوند، قرآن عظیم، نمی تواند تناقض وجود داشته باشد؛ چون خداوند در آیات محکم کتاب خود به رسولانش امر نفرموده‌است که مردم را وادار کنند با زور و اجبار ایمان بیاورند؛ همانا که رسولان خداوند تنها مأمور به ابلاغ هستند و محاسبه - مردم - با خداوند است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (۳۵)} صدق الله العظيم [النحل].
اما خداوند به رسولان خود فرمان داده است که درصورت تمکین و رسیدن به فرمانروایی، مردم را وادار به تسلیم در برابر حدودی نمایند که خداوند برای جلوگیری از ظلم انسان به برادر انسانش وضع نموده است چراکه اجرای حدود خداوند برای انسان مؤمن و کافر به صورت یکسان اجباری است؛ و برای همین زکات برای مسلمان و کافر به صورت مساوی و امری اجباری است؛ نام این پرداخت برای مسلمانان زکات و برای کافران جزیه است و در بیت‌المال ذخیره شده و برای کافران نیز درست مانند مسلمانان خرج خواهد شد و برای مصالح و طرح‌های عمومی و صدقات مورد استفاده قرار می‌گیرد.
به هر حال زمانی که خداوند نبی خود سلیمان را در زمین فرمانروایی و تمکین داد، بر او واجب شد تا امر به معروف و نهی از منکر نماید و ملکه سبا و مردمش را دعوت کند که تسلیم امر نازل شده از جانب خداوند گردند تا حدود نازل شده از جانب خداوند را به آنها اعلام نماید و از ایشان دعوت نمود به خداوند رحمان ایمان بیاورند تا هرکس که مایل باشد راه درست و مستقیم را در پیش گیرد. خداوند به او فرمان نداده بود مردم را وادار کند که ایمان بیاورند بلکه آوردن اسلام که همان سر فرود آوردن در برابر حدود نازل شده از جانب خداوند است بر آنها واجب شد؛ چراکه نبی خداوند، سلیمان، در زمره کسانی بود که از جانب خداوند فرمانروایی بر زمین و تمکین به او عطا گردید، لذا بر او واجب شد که امر به معروف و نهی از منکر انجام دهد تا ظلم انسان بر برادر انسانش را از میان بردارد. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ} صدق الله العظيم [الحج:۴۱].
و اسلام به معنی تسلیم شدن است؛ خواه این تسلیم خالصانه و در برابر پروردگار باشد و یا به صورت تسلیم شدن در برابر خلیفه خداوند و اجرای اجباری حدود خدا و پرداخت جزیه باشد. مانند اعرابی که از دعوت نبی خداوند برای عبادت عاری از شرک خداوند یکتا روبرگرداندند و حاضر هم نشدند به نبی جزیه پرداخت کرده و در برابر حدود نازل شده از طرف خداوندگار تسلیم شوند و جنگ علیه مسلمانان را انتخاب کردند. برای همین خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَىٰ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ ۖ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا ۖ وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (۱۶)} صدق الله العظيم [الفتح].
زیرا در آن زمان، نبی برای برقراری و اجرای حدود الهی در جزیرة‌ العرب اعلان جهاد نمود و برای سران دولت‌های بزرگ نامه ارسال فرمود.
به هرحال ببینیم منظور خداوند از این فرموده چیست که: {تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ}؟ آیا منظور اجبار کردن مردم به ایمان آوردن است؟ ما می گوییم خیر؛ بلکه اجبار آنها به تسلیم در برابر حدود نازل شده الهی است که در آیات محکم کتابش آمده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
{الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:۹۷].
چون آنها در مورد حدود الهی از خود اختیاری ندارند و تطبیق این حدود بر مفسدان آنها اجباری است.
بدانید و جز این نیست که اسلام به دو حالت تقسیم می شود، تسلیم به پروردگار و تسلیم به حدود نازل شده از جانب پروردگار؛ به این معنی که فرد با پرداخت جزیه و پذیرش حدود الهی در برابر حاکم تسلیم شود.
ای پرسشگر داعشی، بر توست که بدانی اسلامی که مورد نظر سلیمان نبی خداوند بود، اجبار به ایمان نبود؛ بلکه او مردم را به تسلیم شدن در برابر خلیفه خداوند سليمان عليه الصلاة والسلام و برای اِعمال حدود الهی دعوت می کرد و برای همین می‌گفت:
{أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿٣١﴾} [النمل].
و این برای آن است که بدانند دینِ ربّانی خداوند عادلانه است و هنگامی که ایمان خالصانه وارد قلب شود، مردم در قلبشان به پروردگار ایمان می‌آورند، نه با زور و اکراه.
ای پرسشگر داعشی! بر توست که بدانی در قرآن، آیات محکم و متشابه وجود دارد و آیات محکم قرآن نیز به آیات روشن (بَیِّنات) و آیات روشنگر مطالب متشابه (مُبَیِّنات) تقسیم می‌شوند. از متشابهات قرآن پیروی نکنید چراکه ظاهر متشابه آن باعث گمراهی شما و دور شدن از راه خداوند می‌گردد؛ چون کسی که در قلبش از حق، گمراهی و نارضایتی هست، برخی از آیات متشابه را انتخاب کرده و به آنها چنگ زده و از آن‌ها پیروی می‌کند؛ با اینکه به یقین می‌داند این آیه در ظاهر با تمام آیات محکم و روشن کتاب تناقض دارد، از آن آیات محکم رو برمی گرداند، گویا که اصلاً چیزی درباره‌شان نشنیده‌است و تنها به متشابهات که نیاز به تفسیر و توضیح از جانب راسخان در علم کتاب دارند می آویزد. به همین جهت خداوند تعالی می‌فرماید:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:۷].
و به‌خاطر آنکه متشابهات توضیح و تأویلی غیر از ظاهرشان دارند، خداوند تعالی می‌فرماید:
{فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ}
اما راسخان در علم کتاب، تأویل و تفصیل آن را از آیات محکم قرآن عظیم بدون هیچ تناقضی ارائه می نمایند؛ و تفاوت علمای مسلمین با امام مهدی در همین جاست؛ چون هر گروهی آیاتی متشابه و آیاتی محکم را می‌گیرند و هر یک با جدیت دلیلی برای آن آورده و به سختی با یکدیگر جهاد می کنند و گروه دیگر دلیلی دیگر از قرآن آورده و با نظر اینان با جدیت مبارزه می‌کنند و نه این آن را قانع می‌کند و نه آن این را! و همه به ادله قرآنی چنگ زده‌اند اما به قسمتی از قرآن ایمان دارند و نسبت به قسمتی دیگر کافرند.

برای مثال، پرسشگر داعشی سخن نبی خداوند، سلیمان، خطاب به ملکه سبا و مردمش را به عنوان دلیل از قرآن برای ما می‌آورد که: {أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿٣١﴾}و فکر می‌کند منظور این است که آن‌ها را به زور وادار نماید که ایمان بیاورند! آیا نمی‌دانی نام مسلم هم به تسلیم در برابر خداوند اطلاق می‌شود و هم به کافری که تسلیم حدود نازل شده از جانب خدا شده‌است؟ و خداوند تعالی می‌فرماید:
{قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (۱۴)} صدق الله العظيم [الحجرات].
چون نام ایمان تنها بر کسانی اطلاق می شود که بدون اجبار و اکراه و با میل خود به پروردگارشان ایمان آورده اند؛ اما اسلام هم به مسلمانانی که تسلیم پروردگارشان شده‌اند و هم به کسانی که در برابر حاکم سر تسلیم فرود آورده و جزیه پرداخت کرده و اجرای حدود الهی را قبول کرده‌اند گفته می‌شود. حدود، احکامی است که برای جلوگیری ظلم انسان به برادر انسانش باید اجرا شوند.
برای مثال، حد قتل برای کسی که با ظلم مرتکب قتل شده‌است و حد سارق برای کسی که مال برادر انسانش را به سرقت برده‌است و حد تعدی‌گر به آبروی برادر انسانش و اِعمال حدود به صورت عام برای تمام مفسدان در زمین برای ممانعت از اینکه به مردم ظلم کنند.
ای پرسشگر داعشی! به‌راستی که خداوند، امام مهدی ناصر محمد یمانی را امام مردم قرار داده‌است و اطرافیان من مرا انتخاب نکرده‌اند و این در حد آن‌ها نیست؛ بلکه این خداوند است که ائمه کتاب را برگزیده و به آن‌ها پیرامون کتاب، دانش بیشتری نسبت به تمام علمای امت عطا می‌نماید و آن‌ها را از راسخان در علم کتاب قرار می‌دهد. پس ما به متشابهات آن ایمان داشته و آنها را به تفصیل بیان می‌کنیم و به آیات محکم قرآن چنگ زده و به شدت پایبندیم و این‌طور نیست که به برخی آیات کتاب ایمان داشته و نسبت به برخی دیگر کافر شویم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:۸۵].
ای پرسشگر داعشی! آیا به این فرموده خداوند تعالی ایمان داری:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (۳۵)} صدق الله العظيم [النحل]؟
آیا این فتوا دربرگیرنده تمام انبیا و رسولان خداوند نیست؟ آیا نمی‌فرماید که چیزی جز ابلاغ دعوت خداوند از مردم برای عبادت عاری از شرک خداوند یکتا بر عهده آنان نیست و خداوند به آن‌ها فرمان نداده‌است مردم را به زور وادار کنند تا مؤمن شوند؟ گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(۲۵۶)} صدق الله العظيم [البقرة].
این ناموس و قاعده ربّانی است که تمام رسولان پروردگار اجرا کرده‌اند و مردم را به زور وادار نمی‌کنند که به خداوند رحمان ایمان بیاورند. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} صدق الله العظيم

چون خداوند رحمان به بندگان خود اختیار داده‌است که اگر بخواهند به او ایمان بیاورند و هیچ بنده‌ای حق ندارد بنده دیگر را درباره ایمان به خدا مورد حسابرسی قرار دهد چراکه این محاسبه تنها برعهده خداوند یکتا و یگانه است و اوست که بهشت را برای شکرگزاران و آتش را برای کافران مقرر داشته است. گواه آن فرموده خداوند تعالی است:
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم [الرعد:۴۰].
چراکه پایداری در امر خداوند برای بندگان اختیاری است و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ (۲۵) فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (۲۶) إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (۲۷) لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (۲۸) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (۲۹)} صدق الله العظيم [التكوير].
و همان طور که گفتیم، خداوند بندگانش را بین انتخاب ایمان به حضرت رحمان و یا کافر شدن به او مختار گذاشته است و هیچ بنده‌ای حق دخالت و محاسبه مردم در امر ایمان یا کفر به خداوند را ندارد چراکه این محاسبه تنها و تنها بر عهده خداوند یگانه است و بهشت را برای شکرگزاران و آتش را برای کافران گذارده است و گواه آن نیز فرموده خداوند تعالی است که:
{وَقُلِ الحقّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا} صدق الله العظيم [الكهف:۲۹].
چه کسی به شما اجازه داده‌است مردم را در مورد ایمانشان مورد محاسبه قرار دهید! اگر راست می‌گویید دلیلتان چیست؟ آن را ارائه کنید.
ممکن است این فرد داعشی بخواهد بگوید: "آیا خداوند از زبان ذوالقرنین نفرموده‌است که:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا﴿٨٣﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿٨٤﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٨٥﴾ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿٨٦﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿٨٧﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿٨٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف]"؟
حال امام مهدی ناصر به حق حجت آورده و می‌گوید: آیا گفته است اگر کسی کافر است او را عذاب می‌کنیم یا گفته است: {أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا}؟ منظور کسانی است که در حق مردم ظلم کرده و مفسد فی الأرض هستند، که در اینجا منظور همان یأجوج و مأجوج است که در دروازه شمالی بودند؛ چون خداوند به ذوالقرنین قدرت و فرمانروایی در زمین را عنایت فرموده بود و او نیز برای امر به معروف و نهی از منکر اقدام به انجام سفری جهادی در سراسر دنیا نمود تا مردم را به ایمان به خداوند رحمان دعوت کرده و ظلم بندگان بر بندگان را از بین ببرد؛ خداوند به او فرمان نداده بود تا مردم را به زور وادار کند که ایمان بیاورند.
آیا می دانی چرا خداوند به رسولان خود دستور نداده‌است که مردم را به اجبار وادار کنند که به خداوند رحمان ایمان بیاورند؟ علت آن است که ایمان و عبادتی که از روی اجبار و اکراه باشد مقبول درگاه او نخواهد بود؛ عبادت باید خالصانه و از عمق جان برای پروردگار و از ترس خداوند و معبودشان باشد، نه از ترس بندگان. گواهِ آن نیز فرموده خداوند تعالی است:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:۱۸].
آیا منافقین را دیده‌ای، همان کسانی که برای آنکه بتوانند از راویان احادیث نبی به شمار آیند تظاهر به ایمان کرده و کفر خود را پنهان می‌کردند؟ آنها با سستی و کسالت نماز به جا می‌آوردند، نه از کسالت وخستگی؛ بلکه به‌خاطر اینکه مجبور بودند نماز بگزارند تا حقیقتشان فاش نشود. انفاق اموالشان به رسول خداوند نیز از روی اکراه بود، چون نمی‌خواستند چیزی در راه خداوند بدهند و مجبور بودند برای جلوگیری از فاش شدن هدفشان به زور انفاق کنند. آیا اثری از اینکه خداوند اعمالشان را بپذیرد می‌بینی؟ جواب را در آیات محکم کتاب پیدا می‌کنی که خداوند تعالی می‌فرماید:
{قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ (۵۳) وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ (۵۴)} صدق الله العظيم [التوبة].
برای همین خداوند به رسولان خود دستور نداده‌است که مردم را به زور وادار کنند تا با اکراه خداوند رحمان را عبادت نمایند؛ چون عبادت با زور و اکراه از آن‌ها پذیرفته نمی‌شود؛ عبادت باید خالصانه برای خداوند و از ترس و خشیت معبود باشد، نه از ترس بندگان. گواه آن فرموده خداوند تعالی است که:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:۱۸].
ای جماعت داعشیان و ای تمام کسانی که دینشان را پاره پاره کرده و به فرقه‌های مختلف تقسیم شده‌اید، من امام مهدی ناصر محمد یمانی به حق سخن گفته و به جز حق به خداوند نسبت نمی‌دهم و شما را و تمام گروه های مختلف اسلامی و مسیحی و یهودی را به پذیرش حکمیت کتاب خداوند قرآن عظیم فرا می‌خوانم تا با احکام آن در موارد اختلاف بینتان داوری نموده و پراکندگی و تشتتان در برابر مسیح کذاب و سپاهش را به وحدت مبدل سازم؛ تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مورد رحمت او قرار گیرید.
تمام علمای مسلمین و مسیحی و یهودی حتی اگر به یاری هم نیز بیایند نمی‌توانند در قرآن و با دلایل قرآنی بر امام مهدی ناصر محمد یمانی غلبه کنند؛ می‌دانید چرا؟ برای اینکه من از آیات محکم قرآن آگاه‌ترم و علم تأویل متشابهات آن را می دانم و ممکن نیست درباره آن با من به مجادله برخیزید و با دانش قاطع من نسبت به آن شکست نخورید و من زعیم کتاب بوده (و بر تفسیر آن توانا هستم) و به‌وسیله آن صراط مستقیم را نشان می دهم.
عمر دعوت مهدویت در حال رسیدن به ده سال است و از علمای مسلمین که مؤمن به قرآن هستند به جز کسانی که خداوند به آن‌ها رحم کند، باقی به دعوت به پذیرش احکام آن پاسخ نداده‌اند! پس، از عذاب روز بی‌فرجام و عقیم و سیاره عذاب که بر دروازه‌ها است به کجا می‌گریزید؟ همان که نام سیاره دهم نیبیرو به آن داده شده‌است؛ این کوکب سقر است که خداوند با دود آشکار آن (دخان المبین) هریک از شما را که بخواهد عذاب خواهد کرد و یکی از نشانه‌ها و اشراط (علائم) بزرگ ساعت - قیامت - است و عذاب دردناک آن شما را فرا خواهد گرفت؛ ای کسانی که از پذیرش دعوت به حکمیت خداوند یگانه و بی‌شریک رو برمی‌گردانید به کجا می‌روید؟ و بر امام مهدی ناصر محمد چیزی جز این نیست که حکم خداوند را برایتان از آیات محکم قرآن استباط کند، اگر به آن ایمان داشته باشید. به فراخوان این دعوت کننده، امام مهدی ناصر محمد یمانی پاسخ دهید.
شاید داعشی بخواهد بگوید: "صبر کن ناصر محمد، چگونه می‌گویی امام مهدی هستی؟ ما معتقدیم نام امام مهدی "محمد بن عبدالله" است و گواه آن نیز حدیث محمد رسول الله عليه الصلاة والسلام درباره نام امام مهدی است که فرموده است: [يواطئ اسمه اسمي]، و برای همین ما معتقدیم اسم مهدی منطبق با اسم نبی است." پس امام مهدی برای پرسشگران حجت می‌آورد و می‌گوید: از علمای امت در تعجبم درحالی‌که همگی به یقین می‌دانند منظور از "تواطؤ" تطابق نیست؛ بلکه مقصود همراهی و همپوشانی است و علی‌رغم آگاهیشان از این امر نام امام مهدی را منطبق و یکسان با نام نبی اعلام می‌کنند! پس به حق برایشان حجت آورده و می‌گوییم: معنای لغوی "تواطؤ" همراهی است؛ یعنی اسم محمد همراه نام امام مهدی ناصر محمد می‌آید و خداوند این همراهی نام محمد در نام مرا در اسم پدر من نهاده‌است و این برای آن است که خداوند امام مهدی منتظر را به عنوان یک رسول یا نبی جدید برنمی‌انگیزد؛ بلکه مهدی منتظر ناصر محمد برای یاری محمد (ناصر محمد) برانگیخته می‌شود؛ یعنی برای یاری به محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم. به این ترتیب من شما را به پیروی از مسیر اولیه نبوت، یعنی کتاب خداوند و سنت نبوی حق فرا می‌خوانم که هر دو از جانب خداوند است؛ مگر احادیثی از سنت بیان که مخالف محکم قرآن باشند که در این صورت باید بدانید این احادیث از جانب غیر خداست، یعنی از جانب شیطان رانده شده. برای مثال، این حدیث دروغین که به نبی صلى الله عليه وآله وسلم نسبت داده شده‌است:
اقتباس المشاركة :
[به من امر شده با مردم بجنگم تا شهادت بدهند لا اله الا الله و محمدٌ رسول الله و نماز گزارده و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان جز به حق اسلام از من در امان است و حسابشان با خداست].
انتهى الاقتباس
اما این حدیث از جانب شیطان بوده و خداوند رحمان آن را نفرستاده است؛ چون با آیات محکم کتاب خداوند در تناقض است و بین این حدیث و محکمات قرآن اختلاف زیادی وجود دارد. پس بیایید تا قاعده‌ی کتاب خداوند برای پیدا کردن احادیث دروغِ نسبت داده شده به نبی را اِعمال کنیم. خداوند تعالی می‌فرماید:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (۸۱) أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (۸۲)} صدق الله العظيم [النساء].
از خلال این آیات حکم حق استنباط می‌شود که احادیث نبوی از جانب خداوند است، فقط مانند قرآن عظیم از تحریف و دستکاری مصون نیست. برای همین نیز خداوند آیات محکم قرآن عظیم را مرجع و اصل قرار داده و آنها را حافظ احادیث نبوی قرار داده‌است. خداوند به شما آموخته‌است اگر دیدید احادیث بر خلاف محکمات قرآن عظیم هستند، بدانید آن حدیث دروغ بوده و از جانب غیر خدا به ناحق به نبی نسبت داده شده‌است و اگر ایشان چنان چیزی را بیان نکرده باشند، بین آن حدیث و محکمات قرآن به کلی تفاوت زیادی پیدا خواهید کرد. برای مثال همین حدیثی که تمام علمای مسلمین آن را قبول دارند درحالی‌که به ظلم و با بهتان به نبي عليه الصلاة والسلام نسبت داده شده و ایشان چنین چیزی را نفرموده‌اند؛ چگونه ممکن است فرمان داده شود که مردم به زور وادار شوند که ایمان بیاورند درحالی‌که خداوند تعالی می‌فرماید:
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(۲۵۶)} صدق الله العظيم؟
که مخالف این فرموده خداوند تعالی است:
{فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (۳۵)} صدق الله العظيم
مخالف این فرموده خداوند تعالی:
{وَقُلِ الحقّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا} صدق الله العظيم
ومخالف این فرموده خداوند تعالی:
{إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (۲۷) لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (۲۸) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (۲۹)} صدق الله العظيم.
ومخالف این فرموده خداوند تعالی:
{وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم.
با وجود اینکه این حدیث بر خلاف تعداد زیادی ازآیات محکم و روشن کتاب است، علمای امت و عامه مسلمانان همگی بدون هیچ اختلافی بر روی آن توافق دارند! چگونه خود و امتشان را به بیراهه می کشانند؟ نگاه کنید که چگونه راویان بر صحت این حدیث توافق دارند:
اقتباس المشاركة :
ابن عمر که خداوند از آنها راضی باشد از قول رسول الله صلى الله عليه وسلم گفته‌است [به من امر شده با مردم بجنگم تا شهادت بدهند لا اله الا الله و محمد رسول الله و نماز گزارده و زکات بدهند؛ اگر چنین کردند خون و اموالشان جز به حق اسلام از من در امان است و حسابشان با خداست] و همه بر درستی این حدیث توافق دارند.
انتهى الاقتباس
چقدر موجب ناامیدی و حسرت است! چگونه از حدیثی که شیاطین بشر به دروغ به خداوند و رسولش نسبت داده پیروی کرده و به راوی استناد می کنید؟ شاید او این حدیث را نگفته باشد؛ آن وقت شما آن را پذیرفته‌اید؟ ولو اینکه واقعاً راویان آن را نقل کرده باشند، شاید تصور کرده باشند این روایت از جانب نبی است و درک نکرده باشند این روایت حکمتی شیطانی دارد تا انسان‌ها را به جنگ با اسلام و مسلمانان برانگیزد؛ چون به‌خاطر این حدیث خواهند گفت: "اگر بر آن‌ها غلبه نکنیم، حتماً ما را مجبور خواهند کرد دینشان را بپذیریم. مجبورمان می‌کنند مانند آن‌ها نماز گزارده و روزه بگیریم، در غیر این صورت خون ما را ریخته و به اموال و زنان و اطفال ما دست‌اندازی می‌کنند." و این حکمت خبیثانه این حدیث دروغین است و باعث اتحاد کافران و جنگ با مسلمانان می‌شود و راویان متوجه مکر نهفته در این حدیث شیطانی نشده‌اند.
به هر حال ما بر هیچ یک از راویان احادیث نبوی خرده نمی‌گیریم. بلکه امام مهدی ناصر محمد هر حدیثی را به آیات محکم کتاب خداوند قرآن عظیم عرضه می‌کند و احادیث دروغ را با محکمات قرآن در هم کوبیده و ذره ذره کرده و دور می‌ریزد و باکی ندارد. امام مهدی تنها یک شرط برای علمای امت قائل می شود: در موارد اختلاف فی مابین حکم خداوند را بپذیرند؛ چون بر امام مهدی ناصر محمد یمانی چیزی بیش از آن نیست که در بینشان با حکم برگرفته شده از آیات محکم قرآن عظیم داوری نماید که اگر چنین نکنم امام مهدی منتظر نیستم و این شرط بین من و شما باشد.
وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
أخوكم الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه: بر تمام انصار پیشگام برگزیده که شب و روز به نشر دعوت مهدوی مشغولند و کوتاهی نمی‌کنند واجب است این بیان را به‌خاطر اهمیت آن به هر وسیله‌ای که می‌توانند در پایگاه‌ها منتشر کنند تا در اختیار مردم قرار گیرد.

اقتباس المشاركة 158549 من موضوع عاجل وهام: رد الإمام المهديّ على السائلين في دين الله الرحمة للعالمين..

https://mahdialumma.net./showthread.php?p=158533

الإمام ناصر محمد اليماني
18 - ذو القعدة - 1435 هـ
13 - 09 - 2014 مـ
03:29 صباحاً
( بحسب التقويم الرسمي لأمّ القرى )
ـــــــــــــــــــ

عـــــــــــــــــاجل وهام

رد الإمام المهديّ على السائلين في دين الله الرحمة للعالمين ..

بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على كافة أنبياء الله ورسله من أولهم إلى خاتمهم محمد رسول الله وجميع المؤمنين وأسلم تسليماً، أمّا بعد..
لا ينبغي أن يكون هناك تناقضاً في كتاب الله القرآن العظيم لأنّ الله أفتى في محكم كتابه أنّه لم يأمر الرسل أن يُجبروا الناس على الإيمان وإنّما عليهم البلاغ وعلى الله الحساب. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (35)} صدق الله العظيم [النحل].

ولكنّ الله أمر الرسل أن يُجبروا الناس من بعد التمكين على أن يُسلموا لحدود الله التي تمنع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان لكون إقامة حدود الله جبريّة على المسلم والكافر على حدِّ سواء، وكذلك الزكاة أمر جبريّ على المسلم والكافر على حدِّ سواء، وإنّما تسمّى زكاة على المسلم وجزية على الكافر وتُجمع في بيت المال وللكافرين الحقّ فيها كما للمسلمين من مصالح ومشاريع وصدقات.

وعلى كل حالٍ، فحين مكّن الله نبيَّه سليمان في الأرض أصبح عليه أمرٌ جبريٌّ أن يأمر بالمعروف وينهى عن المنكر، ودعا ملكة سبأ وقومها أن يأتوا مسلمين لِما أنزل الله، ومن ثم يبيّن لهم حدود ما أنزل الله ويدعوهم للإيمان بالرحمن لمن شاء منهم أن يستقيم. ولم يأمره الله أن يُجبرهم على الإيمان بل على الإسلام وهو الاستسلام لحدود ما أنزل الله، لكون نبيّ الله سليمان من الذين مكّنهم الله في الأرض ووجب عليه أن يأمر بالمعروف وينهى عن المنكر ليرفع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان. تصديقاً لقول الله تعالى:
{الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الأُمُورِ} صدق الله العظيم [الحج:41].

والإسلام هو الإستسلام سواء يُسلم وجهه لله خالصاً لربّه أو يستسلم لخليفته بتطبيق حدود الله الجبريّة ودفع الجزية. مثال الأعراب الذين أعرضوا عن دعوة النَّبيّ لعبادة الله وحده لا شريك له وكذلك رفضوا دفع الجزية للنبيّ والاستسلام لحدود ما أنزل الله واختاروا الحرب ضدّ المسلمين. ولذلك قال الله تعالى: {قُل لِّلْمُخَلَّفِينَ مِنَ الْأَعْرَابِ سَتُدْعَوْنَ إِلَىٰ قَوْمٍ أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ ۖ فَإِن تُطِيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْرًا حَسَنًا ۖ وَإِن تَتَوَلَّوْا كَمَا تَوَلَّيْتُم مِّن قَبْلُ يُعَذِّبْكُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (16)} صدق الله العظيم [الفتح]. لأنّ في ذلك الوقت كان قد بدأ النَّبيّ بإعلان الجهاد لتطبيق حدود الله في الجزيرة العربيّة وراسل الدول العظمى.

وعلى كل حال فما يقصد الله بقوله تعالى {تُقَاتِلُونَهُمْ أَوْ يُسْلِمُونَ}؟ فهل يقصد إجبارهم على الإيمان؟ ونقول بل يجبروهم على الاستسلام لحدود ما أُنزل في محكم كتابه. وقال الله تعالى: {الأَعْرَابُ أَشَدُّ كُفْرًا وَنِفَاقًا وَأَجْدَرُ أَلاَّ يَعْلَمُوا حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [التوبة:97]. لكون حدود الله لا خيار لهم فيها؛ بل فرضَ الله تطبيقها على المفسدين منهم.

ألا وأنّ الإسلام ينقسم إلى قسمين مُسلمٌ لربّه ومسلمٌ لحدود ما أنزل الله، بمعنى أنّه يُسلم للحاكم بدفع الجزية والقبول بتطبيق حدود ما أنزل الله.

ويا أيها السائل الداعشي، عليك أنْ تعلم أنّ الإسلام الذي يقصده نبيّ الله سليمان لا يقصد به إجبارهم على الإيمان؛ بل يدعوهم لتطبيق حدود ما أنزل الله فيستسلمون لخليفة الله سليمان عليه الصلاة والسلام، ولذلك قال:
{أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿٣١﴾} [النمل]. وذلك حتى يعلموا دين العدالة الربانيّة ولمّا يدخل الإيمان إلى قلوبهم فيؤمنوا لربّهم من خالص قلوبهم وليس بالإكراه.

ويا أيها السائل الداعشي، عليك أن تعلم أنّ القرآن فيه محكمٌ ومتشابهٌ وينقسم المحكم إلى آياتٍ بيناتٍ وآياتٍ مُبيّناتٍ للمتشابه، فلا تتّبعوا متشابه القرآن فيضلّكم عن سبيل الله ظاهرُ المتشابه، لكون الذي في قلبه زيغٌ عن الحقّ يأخذ إحدى الآيات المتشابهات فيتّبعها ويعتصم بها برغم أنّه يعلم علم اليقين أنّ تلك الآية مخالفةٌ في ظاهرها كافةَ آيات الكتاب المحكمات البيّنات فيُعرض عنهنّ وكأنّه لم يسمعهنّ ويعتصم بالمتشابه الذي لا يزال بحاجةٍ للتفسير والبيان من الراسخين في علم الكتاب. ولذلك قال الله تعالى:
{هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

وبما أنّ المتشابه له تأويلٌ غير ظاهره ولذلك قال الله تعالى:
{فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ}، ولكنّ الراسخون في علم الكتاب يأتون بتأويله وتفصيله من محكم القرآن العظيم من غير أي تناقضٍ، وذلك هو الفرق بين علماء المسلمين والإمام المهديّ، لكون كلّ طائفةٍ تتمسّك بآياتٍ في الكتاب متشابهاتٍ وأخرى محكماتٍ وكلٌّ منهم يأخذ له دليلاً ويجاهد به جهاداً كبيراً، والآخر يأتيه بدليل نفيٍ آخر من القرآن فيجاهده به جهاداً كبيراً، فلا هذا أقنع هذا ولا هذا أقنع هذا! وكلٌّ معتصمٌ بدليلٍ من القرآن وكأنّهم يؤمنون ببعض الكتاب ويكفرون ببعضٍ.

وعلى سبيل المثال السائل الداعشي يأتينا بدليل قول نبيّ الله سليمان لملكة سبأ وقومها: {أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿٣١﴾}، فظنّ أنه يُقصد به الإكراه على الإيمان! ألا تعلم أنَّ تسمية المسلم قد تُطلق على المُسلم لله والكافر المستسلم لحدود ما أنزل الله؟ وقال الله تعالى: {قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُل لَّمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِن قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِن تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُم مِّنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (14)} صدق الله العظيم [الحجرات].

لكونه لا يُطلق اسم الإيمان إلا على المؤمنين بربّهم طوعاً وليس كرهاً، وأما الإسلام فيطلق على المسلمين لربّهم والمسلمين للحاكم بالقبول بدفع الجزية والقبول بتطبيق حدود ما أنزل الله. ألا وإنّ الحدود هي أحكامٌ يتمّ تطبيقها لتمنع ظلم الإنسان عن أخيه الإنسان.
مثال حدّ القتل على القاتل ظلماً، وحدّ السارق مال أخيه الإنسان، وحدّ المعتدي على عرض أخيه الإنسان، وتطبيق الحدود بشكلٍ عام على المفسدين في الأرض لمنعهم من ظلم الناس.

ويا أيها السائل الداعشي، إنّ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني قد جعله الله للناس إماماً ولم يصطفِني مَنْ حولي ولا ينبغي لهم؛ بل الله يصطفي أئمة الكتاب فيزيدهم بسطةً في العلم على كافة علماء أمّتهم فيجعلهم راسخين في علم الكتاب، فنؤمن بمتشابهه ونفصّله تفصيلاً، ونعتصم بمحكمه، وكلٌّ من عند ربّنا، ولا نؤمن ببعض الكتاب ونكفر ببعض. وقال الله تعالى:
{أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَنْ يَفْعَلُ ذَلِكَ مِنْكُمْ إِلَّا خِزْيٌ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ يُرَدُّونَ إِلَى أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:85].

ويا أيّها السائل الداعشي، فهل تؤمن بقول الله تعالى:
{وَقَالَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا عَبَدْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ نَّحْنُ وَلَا آبَاؤُنَا وَلَا حَرَّمْنَا مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ ۚ كَذَٰلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (35)} صدق الله العظيم [النحل]؟ أليست تلك فتوى من الله تشمل كافة الأنبياء والمرسلين أنْ ليس عليهم إلا البلاغ بالدعوة إلى عبادة الله وحده لا شريك له وأنّ الله لم يأمرهم أن يُكرهوا الناس حتى يكونوا مؤمنين؟ تصديقاً لقول الله تعالى: {لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(256)} صدق الله العظيم [البقرة].

فهذا ناموسٌ ربانيٌّ طبقه جميعُ الرسل من ربّهم ولم يجبروا الناس على الإيمان بالرحمن. تصديقاً لقول الله تعالى:
{فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ} صدق الله العظيم. لكون الإيمان بالرحمن جعله الله اختياريّاً فيما بين العبيد، فلا يحقّ لعبدٍ أن يحاسب عبداً على الإيمان بالرحمن لأنّ ذلك يختصّ بحسابه الله وحده لا شريك له وجعل الجنة لمن شكر والنار لمن كفر. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم [الرعد:40]. لكون الاستقامة إلى الربّ اختياريّة فيما بين العبيد. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَيْطَانٍ رَجِيمٍ (25) فَأَيْنَ تَذْهَبُونَ (26) إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (27) لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (28) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (29)} صدق الله العظيم [التكوير].

وكما قلنا إنّ الإيمان بالرحمن والكفر بالرحمن جعله الله اختيارياً فلا دخل للعبيد أن يحاسب بعضهم بعضاً على الكفر والإيمان لكونه يختصّ بحسابه الله وحده وجعل الجنّة لمن شكر والنار لمن كفر. تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَقُلِ الحقّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا} صدق الله العظيم [الكهف:29]. فمن ذا الذي خوّلكم أنْ تحاسبوا الناس على الإيمان! قل هاتوا برهانكم إن كنتم صادقين؟

وربما يودّ الداعشي أن يقول: "ألم يقل الله على لسان ذي القرنين؛ قال الله تعالى:
{وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا﴿٨٣﴾ إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا ﴿٨٤﴾ فَأَتْبَعَ سَبَبًا ﴿٨٥﴾ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا ﴿٨٦﴾ قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَىٰ رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا ﴿٨٧﴾ وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاءً الْحُسْنَىٰ وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا ﴿٨٨﴾} صدق الله العظيم [الكهف]"؟ فمن ثمّ يقيم الإمام المهديّ ناصر محمد الحجّة بالحقّ ونقول: فهل قال وأما من كفر فسوف نعذبه أم أنّه قال: {أَمَّا مَنْ ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُكْرًا}؟ ويقصد الظالمين للناس المفسدين في الأرض وهم ذاتهم يأجوج ومأجوج في البوابة الشماليّة لكون الله مكّن ذا القرنين في الأرض فأعلن رحلته الجهاديّة العالميّة ليأمر بالمعروف وينهى عن المنكر ويدعو للإيمان بالرحمن ويرفع ظلم العبيد عن العبيد، ولم يأمره الله أن يكرههم على الإيمان.

وهل تدري لماذا لم يأمر الله الرسل أن يُكرِهوا الناس على الإيمان بالرحمن؟ وذلك لأنّ الله لن يتقبل منهم إيمانهم ولا عبادتهم لربهم وهم كارهون حتى تكون عبادتهم خالصةً لربّهم من ذات أنفسهم خوفاً من الربّ المعبود وحده وليس خشيةً من العبيد. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم[التوبة:18].

فهل رأيت المنافقين الذين أظهروا الإيمان وأبطنوا الكفر حتى يكونوا من رواة الأحاديث عن النَّبيّ فقد كانوا يصلّون لربّهم وهم كسالى وليس كسل التعب؛ بل لكونهم مجبرين على الصلاة حتى لا يُكتَشف أمرهم، وكذلك كانوا ينفقون أموالهم للرسول وهم كارهون لكونهم لا يريدون أن ينفقوا لله شيئاً وإنما مجبرين على الإنفاق حتى لا يُكتشف أمرهم؟ فهل ترى الله قد تقبّل منهم؟ والجواب في محكم الكتاب قال الله تعالى:
{قُلْ أَنفِقُوا طَوْعًا أَوْ كَرْهًا لَّن يُتَقَبَّلَ مِنكُمْ ۖ إِنَّكُمْ كُنتُمْ قَوْمًا فَاسِقِينَ (53) وَمَا مَنَعَهُمْ أَن تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقَاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَبِرَسُولِهِ وَلَا يَأْتُونَ الصَّلَاةَ إِلَّا وَهُمْ كُسَالَىٰ وَلَا يُنفِقُونَ إِلَّا وَهُمْ كَارِهُونَ (54)} صدق الله العظيم [التوبة].

ولذلك لم يأمر الله الرسل أن يُجبروا الناس على الإيمان بالرحمن فيعبدوه وهم كارهون لكونه لن يتقبل منهم عبادتهم كرهاً إلا أنْ تكون عبادتهم خالصة لله خشيةً من المعبود لا خشية من العبيد. تصديقاً لقول الله تعالى:
{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَنْ يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ} صدق الله العظيم [التوبة:18].

ويا معشر الطائفة الداعشية، ويا معشر كافة الذين فرّقوا دينهم شيعاً وأحزاباً، إنّني الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني حقيقٌ لا أقول على الله إلا الحقّ أدعوكم وكافة المختلفين من المسلمين والنّصارى واليهود للاحتكام إلى محكم كتاب الله القرآن العظيم لنحكم بينكم فيما كنتم فيه تختلفون لنجمع شملكم ضدّ المسيح الكذاب وجنوده، فاتقوا الله لعلكم ترحمون.

ولن يستطيع كافة علماء المسلمين والنّصارى واليهود أن يهيمنوا جميعاً على الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني بسلطان العلم من القرآن العظيم ولو كان بعضهم لبعضٍ نصيراً وظهيراً، وهل تعلمون لماذا؟ وذلك لأنّني أعلم بمحكم القرآن وأعلم بتأويل متشابه القرآن فلا تجادلونني منه بشيءٍ إلا غلبتكم بسلطان العلم وأنا به زعيم وأهدي به إلى الصراط المستقيم.

ووصل عمر الدعوة المهديّة إلى مشارف نهاية العام العاشر ولم يستجب لدعوة الاحتكام إلى القرآن علماءُ المسلمين الذين هم به مؤمنون إلا من رحم ربّي! فأين تذهبون من عذاب يومٍ عقيمٍ على الأبواب من كوكب العذاب؟ وهو بما تُسمّونه بالكوكب العاشر نيبيروا، ذلكم كوكب سقر يصيبكم الله منه بعذاب الدّخان المبين أحد أشراط الساعة الكبرى ويغشاكم منه عذاب أليم، فأين تذهبون يا معشر المعرضين عن دعوة الاحتكام إلى الله وحده لا شريك له؟ وما على الإمام المهديّ ناصر محمد إلا أن يستنبط لكم حكم الله من محكم القرآن إن كنتم به مؤمنون، فأجيبوا الداعي الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.

وربما يود الداعشي أن يقول: "مهلاً يا ناصر محمد، كيف تقول أنّك الإمام المهديّ فنحن نعتقد أنّ اسم الإمام المهديّ (محمد ابن عبد الله) تصديقاً لحديث محمد رسول الله عن اسم الإمام المهديّ، قال عليه الصلاة والسلام:
[يواطئ اسمه اسمي]، ولذلك نعتقد أنّ اسم الإمام المهديّ يأتي مطابقاً لاسم النَّبيّ". فمن ثم يقيم الإمام المهديّ الحجة على السائلين وأقول: ويا عجبي من علماء أمّةٍ يعلمون علم اليقين أنّ التواطؤ لا يُقصد به التطابق؛ بل يقصد بالتواطؤ التوافق. ورغم علمهم بذلك يجعلون اسم الإمام المهديّ يأتي مطابقاً لاسم النَّبيّ! فمن ثمّ نقيم عليهم الحجّة بالحقّ وأقول: إنّ التواطؤ لغةً يقصد به التوافق أي أنّ الاسم محمد يأتي موافقاً في اسم الإمام المهديّ ناصر محمد، وجعل الله التوافق للاسم محمد في اسمي في اسم أبي وذلك لكون الله لم يبعث الإمام المهديّ المنتظر نبياً ولا رسولاً؛ بل يبعث الله المهديّ المنتظر ناصرَ محمدٍ أي ناصراً لمحمد ٍرسول الله صلّى الله عليه وآله وسلم، ولذلك أدعوكم إلى اتّباع منهاج النّبوة الأولى كتاب الله والسّنة النبويّة الحقّ فكليهما من عند الله إلا ما جاء في أحاديث سنة البيان مخالفاً لمحكم القرآن فاعلموا أنّ ذلك الحديث جاءكم من عند غير الله أي من عند الشيطان الرجيم. كمثال الحديث المفترى عن النَّبيّ صلى الله عليه وآله وسلم أنّه قال:
اقتباس المشاركة :
[أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدًا رسول الله، ويقيموا الصلاة، ويؤتوا الزكاة، فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دماءهم وأموالهم إلا بحق الإسلام، وحسابهم على الله]
انتهى الاقتباس
انتهى.

ولكن هذا الحديث جاءكم من عند الشيطان وليس من عند الرحمن لكونه جاء مخالفاً لمحكم القرآن وبينه وبين محكم القرآن اختلافا ًكثيراً، فتعالوا لتطبيق النّاموس في الكتاب لكشف الأحاديث المكذوبة عن النَّبيّ تصديقاً لقول الله تعالى:
{وَيَقُولُونَ طَاعَةٌ فَإِذَا بَرَزُوا مِنْ عِندِكَ بَيَّتَ طَائِفَةٌ مِّنْهُمْ غَيْرَ الَّذِي تَقُولُ ۖ وَاللَّهُ يَكْتُبُ مَا يُبَيِّتُونَ ۖ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفَىٰ بِاللَّهِ وَكِيلًا (81) أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا (82)} صدق الله العظيم [النساء].

ومن خلال ذلك نستنبط الحكم الحقّ بأنّ الاحاديث النّبويّة هي من عند الله غير أنّها ليست محفوظةً من التّحريف والتّزييف كما حفظ الله القرآن العظيم، ولذلك جعل الله محكم القرآن العظيم هو المرجع والمهيمن على الأحاديث النبويّة، وعلّمكم الله أنّ ما وجدتم من الأحاديث جاء مخالفاً لمحكم القرآن العظيم فاعلموا أنّ ذلك حديثٌ مفترى من عند غير الله لأنّ الحديث المفترى عن النَّبيّ والذي لم يقله فحتماً سوف تجدون بينه وبين محكم القرآن اختلافاً كثيراً جملةً وتفصيلاً. كمثال هذا الحديث المتفق عليه بين علماء المسلمين وهو زورٌ وبهتانٌ على النَّبيّ عليه الصلاة والسلام ولم يقله، فكيف يأتي هذا الأمر بإكراه الناس حتى يكونوا مؤمنين برغم أنّ الله تعالى يقول:
{لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنْ الغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدْ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ(256)} صدق الله العظيم؟

ومخالفٌ لقول الله تعالى: {فَهَلْ عَلَى الرُّسُلِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ (35)} صدق الله العظيم.

ومخالفٌ لقول الله تعالى: {وَقُلِ الحقّ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ شَاءَ فَلْيُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْيَكْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا وَإِنْ يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاءٍ كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا} صدق الله العظيم.

ومخالفٌ لقول الله تعالى: {إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (27) لِمَن شَاء مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (28) وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ (29)} صدق الله العظيم.

ومخالفٌ لقول الله تعالى: {وَإِنْ مَا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ} صدق الله العظيم.

ورغم أنّ هذا الحديث مخالفٌ لكثيرٍ من آيات الكتاب المحكمات البيّنات لعلماء الأمّة وعامة المسلمين وبرغم ذلك متفقٌ عليه من قِبَلِ علماء الأمّة دونما اختلاف! فكيف يضلّون أنفسهم ويضلّون أمّتهم؟ فانظروا للاتفاق بين الرواة عن صحة هذا الحديث:
اقتباس المشاركة :
عن ابن عمر رضي الله عنهما أن رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: [أمرت أن أقاتل الناس حتى يشهدوا أن لا إله إلا الله وأن محمدا رسول الله و يقيموا الصلاة و يؤتوا الزكاة فإذا فعلوا ذلك عصموا مني دمائهم وأموالهم إلا بحق الإسلام و حسابهم على الله تعالى] متفق عليه.
انتهى الاقتباس
ويا للخيبة ويا للحسرة! فكيف تتّبعون حديثاً مفترى على الله ورسوله من قِبَل شياطين البشر ويسندونه إلى رواةٍ؟ ولربّما لم يقولوه فمن ثم تأخذون به. وحتى ولو صحّ عن الرواة فلعلهم أخذوه ظناً منهم أنّه عن النَّبيّ ولم يدركوا أنّه حديثٌ موضوعٌ بحكمةٍ شيطانيةٍ وذلك حتى يجعلوا الناس كافةً يعلنون الحرب على الإسلام والمسلمين بسبب هذا الحديث لأنهم سوف يقولون: "إذا لم نقضِ عليهم فحتماً سوف يجبروننا على الدخول في دينهم ويجبروننا أن نصلي صلاتهم ونصوم صيامهم أو يسفكون دماءنا وينهبون أموالنا ويسبون نساءنا وأطفالنا". فتلك هي الحكمة الخبيثة من افتراء هذا الحديث، وليس إلا لتوحيد الكفار على حرب المسلمين. ولم يفقه الرواة مكر هذا الحديث الشيطاني.

وعلى كل حالٍ، نحن لا نطعن في أيٍّ من رواة الاحاديث عن النَّبيّ؛ بل يأخذها الإمام المهديّ ناصر محمد فيعرضها على محكم كتاب الله القرآن العظيم ثم ننسف المفترى منها بمحكم القرآن العظيم نسفاً ولا نبالي. وليس للإمام المهديّ على علماء المسلمين غير شرط واحد فقط هو أن يقبلوا الله هو الحَكَمُ بينهم فيما كانوا فيه يختلفون لأنّه ليس على الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني إلا أن يستنبط لهم حكم الله بينهم من محكم القرآن العظيم فإذا لم أفعل فلست الإمام المهديّ المنتظر ناصر محمد فذلك بيني وبينكم.

وسلامٌ على المرسلين، والحمد لله ربّ العالمين ..
أخوكم؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
__________________

ملاحظة: إلى كافة الأنصار السابقين الأخيار العاملين على نشر الدعوة المهديّة الليل والنّهار وهم لا يسأمون، عليكم بتبليغ هذا البيان ما استطعتم في مواقع البشر وبكل حيلةٍ ووسيلةٍ لأهميته الكبرى.

اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..