الموضوع: قرآن ریسمان الهی است نامه "سبیل الرشاد" به ناصر محمد یمانی و فتوای امام مهدی درمورد نفی شفاعت و دیدن خدا وهم چنین در مورد عصمت ..

النتائج 1 إلى 5 من 5
  1. افتراضي قرآن ریسمان الهی است نامه "سبیل الرشاد" به ناصر محمد یمانی و فتوای امام مهدی درمورد نفی شفاعت و دیدن خدا وهم چنین در مورد عصمت ..

    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - 11 - 1430 هـ
    31 - 10 - 2009 مـ

    ۹-آبان-۱۳۸۸ ه.ش.
    02:00 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــــ

    قرآن ریسمان الهی است
    نامه «سبیل الرشاد» به ناصر محمد یمانی و فتوای امام مهدی درمورد نفی شفاعت و دیدن خدا وهم چنین در مورد عصمت ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله التّوابين المتطهِّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدّين..
    ای سبيل الرشاد، چقدر راه تو در زمین شبیه راه فرعون است که گفت:
    {مَا أُرِيكُمْ إلا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إلا سَبِيلَ الرَّشَادِ} [غافر:29]
    ودشمن خدا؛ دروغ می‌گفت.
    خداوند تعالی می‌فرماید: {وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى} صدق الله العظيم [طه:79].
    ای مرد؛ گوش کن! من مهدی منتظر امام دوازدهم از آل بیت پاک و مطهرم. خداوند مرا برایبرانیانگیخته است تا برای‌تان روشن کنم ائمه قبل از من چه کسانی بوده‌اند. بیان درمورد آنان و این که چه کسانی بودند و نامشان چیست فایده‌ای ندارد؛ وقتی آب باشد تیمم باطل است(إذا حضر الطهور بطل العفور) . حتی اگر همه آنها حاضر شوند؛ کاری جز پیروی ازمهدی منتظر حق پروردگارشان ندارند. من تو را از کسانی می‌بینم که در تلاشند مردم را از کتاب بازدارند؛ نه به خاطر این که یهودی هستي، به هیچ وجه؛ بلکه از کسانی هستی که به خاطر احادیث و روایاتی که اکثر آنها خزعبلات هستند و من همه آنها را زیر پایم می‌اندازم؛ مردم را از کتاب باز می‌داری. خداوند به من فرمان نداده تا با روایات- چه حق وچه باطل- با شما محاجه کنم. می‌دانی چرا؟چون من یک یا دو یا سه یا بیشتر روایت درمورد موضوع و فتوای مربوط به آن خواهم آورد و شما هزار روایت برخلاف روایت من می‌آورید. آن گاه مردمان جاهل و نادان بدون این که از عقل‌شان استفاده کنند و بدون تدبر در روایاتی که ناصر محمد یمانی و شما آورده‌اید؛ می‌گویند این تنها سه روایت دربرابر هزار روایت است. چقدر خزعبلات شما که در تعارض با علم و منطق است؛ زیادند
    و خلاصه این که: ای مرد گوش کن. اگر واقعاً به دنبال حقی و جز حق چیزی نمی‌خواهی؛ من هم جز حق به خدا نسبت نمی‌دهم. اما در مورد ائمه؛ به خداوندی که از رازهای پنهان و اسرار آگاه است قسم؛ خداوند مرا با یازده امام جمع کرد و من نفر دوازدهم بودم و محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، با ما بود. این که در آن رؤیا چه چیزی رخ داد؛ مربوط به تو نیست و رؤیا به صاحب آن تعلق دارد. من نمی‌خواهم زیاد از رؤیا سخن بگویم؛ چون شیاطین تمایل دارند احکام-دین-را بر اساس رؤیا بنا کنند تا بتوانند از راه رؤیاهای دروغین، امت را به شدت گمراه نمایند؛ پس زمینه سوء استفاده را براز آنان فراهم نمی‌کنم. لذا من در مورد مسایل اساسی دین با قرآن عظیم با شما محاجه کرده و از قرآن حجت می‌آورم؛ ازجمله اعتقاد شما شیعیان مبنی بر این که سزاوار نیست که از امام؛ جز امام متولد شود (الإمام لا ينبغي له إلا أن يلد إماماً). این دروغ است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124]
    با همین آیه؛ اعتقاد باطل شیعیان مبنی بر این که سزاوار نیست که ازامام؛ جز امام متولد شود؛ فرومی‌ریزد. شما امام مهدی مورد گمان‌تان محمدبن العسکری را برگزیده وحکم امامت را در حالی که کودک بود به اوداده‌اید. ای اصحاب سرداب؛ از کسی پیروی کنید که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده است. حکایت شما و سرداب حکایت تشنه‌ای است که به دنبال سراب است و آن را آب می‌پندارد ووقتی به آن می‌رسد چیزی نمی‌یابد. خداوند به شما فتوا داده و می‌فرماید:
    {ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ} صدق الله العظيم [فاطر:32].
    از کجا دانسته‌اید خداوند آن کودک محمدحسن العسکری را برگزیده است و از کجا می‌دانید او {ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ} یا {مُّقْتَصِد} یا {سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ} خواهد شد؟ آیا از غیب خبر دارید؟ والله شما از کسانی هستید که خداوند درمورد آنان می‌فرماید:
    {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إلا وَهُمْ مشركونَ} صدق الله العظيم [يوسف:106].
    ندا می‌دهید: يا (حُسين) ويا (فاطمة الزهراء) ويا (علي) أو يا (أبا الحسن)، آنها را به جای خدا صدا می‌زنید و نمی‌بینید که به پروردگارتان شرک آورده‌اید. پناه برخدا که به شما بپیوندم و یا یاری‌تان کنم. می‌دانید چرا؟ چون خداوند تعالی می‌فرماید:
    { مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كُنتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ‎﴿٥١﴾‏ وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا ‎﴿٥٢﴾‏ وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا ‎﴿٥٣﴾‏ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقُرْآنِ لِلنَّاسِ مِن كُلِّ مَثَلٍ ۚ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ‎﴿٥٤﴾‏ وَمَا مَنَعَ النَّاسَ أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ وَيَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ‎﴿٥٥﴾‏ وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ ۚ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ ۖ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا ‎﴿٥٦﴾‏ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيَاتِ رَبِّهِ فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ ۚ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا ۖ وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ‎﴿٥٧﴾}صدق الله العظيم [الكهف].
    خداوند مقرر نفرموده مهدی منتظربه شیعیان اثنی عشری بپیوندد؛ پناه برخدا که از مشرکان باشم. ای شیعیان اثنی عشری شما راه درست را گم کرده‌اید. ای کسانی که به دنبال کتاب فاطمة الزهرا می‌گردید و قرآن عظیم را رها کرده‌اید- با حجت این که تأویل آن را جز خداوند کسی نمی‌داند- این افترا به خداست و تنها متشابهات هستند که تأویل آن را جز خدا کسی نمی‌داند. به رغم این که پروردگارم مرا از آنها باخبر کرده است، اما به من فرمان داده تنها با محکمات کتاب که آیات بینه وام الکتاب واصل واساس عقیده‌ی حق هستند با شما محاجه کنم؛ ویا با آن چه که در این آیات می‌یابم شما را از باطل نهی کن .ولی آیات محکم قرآن عظیم بر خلاف بسیاری از امیال و هواهای شما خواهد بود و برای همین ترجیح دادید با حجت این که تأویل آن را جز خداوند کسی نمی‌داند؛ آنها را رها کرده و درگیر و مشغول روایاتی شده‌اید که ازعترت نقل شده‌اند و اگر از قبراکثر ائمه خبردار شوید خواهید دید اجسادشان پوسیده و استخوانی از آن باقی مانده است چون این شمایید که ائمه خود را انتخاب کرده‌اید. من به ائمه‌ای که شما به آنان اعتقاد دارید اعتراف نمی‌کنم مگر سه نفر را وحتی اگر همه آنان را می‌شناختم؛ نيازي براي اعلان نامهايشان نميابم. والله اگر قبر آنان را که در برابر شان سجده می‌کنید باز کنید؛ در اکثر موارد جسدی پوسیده و استخوانی بیش نمی‌یابید چون شما اکثر ائمه آل بیت را برگزیده‌اید. حتی اگر اسامی همه آنان را می‌دانستم به شما نمی‌گفتم؛ چون باعث شرک بیشتر شما به خدا می‌شود؛ ای کسانی که آنها را به جای خدا می‌خوانید. خداوند تنها از تعداد آنها مرا باخبر کرده وتنها کسانی از آنان را که می‌شناسم امام علی بن ابی طالب و جدم حسین بن علی است و خداوند علیم و حکیم است.

    ای کسی که راه خود را راه هدايت"سبیل الرشاد" می‌خوانی؛ من برخی از عقاید شیعیان اثنی عشری را تصدیق می‌کنم از جمله این که دیدن آشکار خداوند ممکن نیست سبحانه و تعالی علواً کبیرا؛ عقیده شما درمورد رستاخیز اول-بازگشت برخی از مردگان به دنیا- را هم قبول دارم. اما شما بین این کسانی که باز می‌گردند ابوبکر و عمر را نمی‌یابید؛ چون آنها در علیین بوده و از کسانی هستند که خداوند از آنان راضی و آنان نیز از خداوند راضی هستند؛ اگر جدم امام علی به آنان می‌گفت من بعد از رسول خدا خلیفه او بر شما هستم و این را از کتاب خداوند قران عظیم برای آنان ثابت می‌کرد؛ ابوبکر و عمر از اولین بیعت کنندگان با امام علی درمورد خلافتش بودند ولی او دربرابرحق خود سکوت کرد. نزدیک بود آتش فتنه میان مهاجرین وانصار شعله‌ور گردد و می‌گفتند بايد يك خلیفه از انصار و يك خليفه از مهاجرین باشد. عمر با بیعت با ابوبکر مسلمانان را نجات داد با این که بر اساس کتاب بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم؛ ابوبکر خلیفه نبود. اما مهدی منتظر به خاطر نجات مسلمانان از فتنه‌ای خطیرتر از آنان تشکر می‌کند

    ای جماعت شیعیان اثنی عشری با من محاجه نکنید؛ آن امت درگذشته و رفته‌اند و اعمال‌شان مربوط به خودشان [ اشاره به آیه کریمه سوره البقرة

    تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ ۖ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ ۖ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿١٣٤﴾ ] و حساب‌شان با خدا؛ ای کسانی که باعث رشد کینه شده و قلب بندگان را از هم دور و پراکنده می‌کنید.
    از خدا بترسید و تلاش کنید تا پراکندگی امت از بین رفته و صفوف مسلمانان و تمام مردم برای جنگ برضد شیطان مسیح دجال و سپاهش- که هزاران سال است در حال آماده سازی آنان است- متحد کنید. اما شما بیش از هزا سال است در قضیه امام علي و ابوبکر و عمروعثمان مانده‌اید! ای قوم تا به کی؟ از خدا بترسید و امت‌تان را ازنابودی و خسارت نجات دهید. خداوند از شما سؤال نمی‌کند: چرا امام علی یا امام حسین را یاری نکردید؟ چون شما در آن زمان حضور نداشتید ای جماعت شیعیان اثتی عشری. و فرموده خداوند تعالی را به یاد داشته باشید :
    {تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:134]،
    به فکر خودتان و امت‌تان باشید که چگونه می‌توانید صفوف‌شان را متحد سازید؛ چرا امت پراکنده شوند؛ چون خداوند در مورد آن امت‌ها از شما سؤال نخواهد کرد؛ بلکه در مورد امتی هم دوره شما مورد سؤال واقع خواهید شد که چرا برای اتحاد و رفع پراکندگی و تشتت آنها و مرهم نهادن برزخم‌ها و تألیف و نزدیک کردن قلب‌هایشان کاری نکردید.

    ای جماعت شیعیان و اهل سنت از من پیروی کنید. من مهدی منتظر هستم و خدا را به شهادت می‌گیرم که با کسانی که کتاب نوشته دست انسان را حق‌تر از کتاب خداوند و ذکر محفوظ از تحریف او می‌شمارند؛ هیچ پیوندی نداشته و وابستگی به آنان ندارم. چون ای جماعت اهل سنت و شیعه؛ اگر هزار آیه از محکمات قرآن برای‌تان بیاورم ولی شما حدیثی داشته باشید ولو ضعیف که بر خلاف این هزار آیه ازآیات بینه و ام الکتاب باشد؛ کتاب خدا را پشت سرتان انداخته و اهل سنت به البخاری و مسلم و شیعیان به کتبی تمسک می‌جویند که به دست انسان نوشته شده و ممکن است خطا باشد یا درست. اما من شما را به سوی کتاب خدا و حکمیت بر اساس آن دعوت می‌کنم. خدا را به شهادت می‌گیرم من به شیعیان وابستگی ندارم و پناه برخدا كه از آنان باشم و به اهل سنت و جماعت هم وابستگی ندارم و پناه برخدا که از آنان باشم و نسبت به تعدد مذهبی و حزبی در دین خدا کافرم. نه من و نه محمد رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم را با آنان کاری نیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ ﴿۱۵۹﴾ } صدق الله العظيم [الأنعام].
    سزاوار نیست مهدی منتظر به هیچ فرقه‌ای از فرق دینی مختلف وابسته باشد؛‌ آنها باعث پراکندگی مسلمانان شده و با تمام فرامین پروردگارشان که در آیات محکم کتاب عزیز آمده مخافت کرده‌اند و می‌گویند تأویل آنها را جز خداوند کسی نمی‌داند واز تمام اوامر محکم خداوند در آیات بینه وام الکتاب روگردانده‌اند. از جمله این اوامر، نهی آنها از اختلافات دینی و فرمان خدا برای اعتصام همگان به ریسمان الهی قرآن عظیم است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].
    یا مگر نمی‌دانید ریسمان الهی-حبل الله- که خداوند فرمان داده به آن اعتصام جسته و نسبت به هرچه که برخلاف محکمات آن است کافر گردید؛ چیست؟تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا (۱۷۴)فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا(۱۷۵)} صدق الله العظيم [النساء].
    ممکن است یکی از شیعیان بخواهد سخن مرا قطع کرده و بگوید:" همانا که حبل الهی ائمه آل بیت هستند" در جواب او به حق می‌گوییم اما ائمه آل بیت از دنیا می‌روند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ}صدق الله العظيم [الأنبياء:34]،
    آیا از خدا نمی‌ترسید؟ حبل الله متین؛ قرآن عظیم است که مردم را به راه حق هدایت کرده و سزاوار است که از حق پیروی شود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنْ أَتْلُوَ الْقرآن فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا من المُنذرين} صدق الله العظيم [النمل:92].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس:11].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (41) لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)} صدق الله العظيم [فصلت].
    ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ بشتابید به سوی حکمیت بر اساس کتاب محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم. اگر سرباز زنید؛ من به هیچ وجه بر سر مرده هیچ یک از شما نماز نمی‌گذارم و بر سر قبرش حاضر نمی‌شوم تا این که به این قرآن عظیم ایمان بیاورید. اگر از دعوت به حکمیت براساس قرآن عظیم سرباز زنید و بگویید: " آن چه از اسلاف و گذشتگان رسیده ما را بس و اما قرآن؛ تأویل ان را جز خدا نمی‌داند" ...ایمان‌تان به شما چه فرمان بدی می‌دهد[ اشاره به آیه کریمه سوره البقرة:.... بِئْسَمَا يَأْمُرُكُم بِهِ إِيمَانُكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ ﴿٩٣﴾]... و من می‌گویم: پروردگارا بین ما و قوم‌‌مان وتمام مردم به حق داوری فرما که تو خیر الحاکمینی و اگر از آنان درگذری؛ غفور و رحیمی.

    به خدا قسم از عذابی نزدیک برای شما هراسانم و چشم امید به خدا دارم تا این سال به سلامت و خوبی تمام شود؛ ولی این تنها باعث می‌شود رحمت خدا را بیشتر انکار کنید! از خدا نجات‌تان را آرزومندم نه هلاک شدن‌تان را. نمی‌خواهیم بر وقوع امری تأکید کنیم؛ شاید رخ ندهد و خداوند آن را تا زمانی که بخواهد به تأخیر بیندازد. ما هنوز مسلمانان را-بعد از این که این قرآن را مهجور رها کرده‌اند- نجات نداده‌ایم و درمورد-عذاب شما- عجله نداریم. رحمت خداوند همه چیز را دربرمی‌گیرد و بازگشت امور به خداوند است؛ خدایی که از خیانت چشم‌ها و رازهای پنهان در سینه آگاه است.
    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    __________________

    اقتباس المشاركة 5415 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..






    - 1 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    12 - ذو القعدة - 1430 هـ
    31 - 10 - 2009 مـ
    02:00 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــــ



    حبل الله هو القرآن

    رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..



    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله التّوابين المتطهِّرين والتّابعين للحقّ إلى يوم الدّين..

    ويا سبيل الرشاد، فما أشبه سبيلك في البلاد بسبيل فرعون الذي قال:
    {مَا أُرِيكُمْ إلا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إلا سَبِيلَ الرَّشَادِ} [غافر:29].

    وكذب عدو الله. وقال الله تعالى:
    {وَأَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَمَا هَدَى} صدق الله العظيم [طه:79].

    فاسمع يا رجل، إنّي المهديّ المنتظَر الإمام الثاني عشر من أهل البيت المُطهر، ولم يبعثني الله لكي أبيّن لكم الأئمة الذين من قبلي لأنهُ لم يعد هناك فائدةٌ من بيانهم ومن هم وما أسماؤهم وإذا حضر الطهور بطل العفور، حتى ولو وجدوا جميعاً ما كان أن يسعهم إلا أن يتّبعوا المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم، وإنّي أراك من الذين يصدّون عن الكتاب صدوداً وليس لأنّك من اليهود كلا؛ بل من الذين يتّبعون لهو الحديث والروايات التي أكثرها خزعبلات أفركها بنعل قدمي جميعاً، ولم يأمرني الله أن أحاجّكم بالروايات لا الحقّ منها ولا الباطل، وهل تدري لماذا؟ لأني سوف آتي بروايةٍ أو اثنتين أو ثلاث على الأكثر في الفتوى عن موضوعٍ ومن ثم تأتوني بألف روايةٍ مخالفة لروايتي، ثم ينظر الجاهلون الذين لا يحكّمون عقولهم إلى روايات ناصر محمد اليماني التي أوردها وإلى رواياتكم فإذا هي لم تكن إلا بنسبة ثلاثة في الألف، فما أكثر خزعبلاتكم التي تتعارض مع العلم والمنطق.

    وخلاصة القول، فاسمع يا رجل إن كنت باحثاً عن الحقّ ولا تريد غير الحقّ فحقيق لا أقول على الله إلا الحقّ، فأما بالنسبة للأئمة فوالله الذي يعلم السرّ وأخفى إنّ الله قد جمعني بأحد عشر إماماً وأنا الثاني عشر ومعنا محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، ولا شأن لك بما حدث في الرؤيا وهي تخصّ صاحبها، ولا أريد أن أذكر الرؤيا كثيراً حتى لا يستغل ذلك الشياطين الذين يتمنون أن تُبنى الأحكام على الرؤيا لكي تضلّ الأمّة ضلالاً بعيداً عن طريق الرؤيا المُفتراة، ولذلك فإني أحاجّكم بالقرآن العظيم في أساسيات الدّين كمثال اعتقادكم يا معشر الشيعة أنّ الإمام لا ينبغي له إلا أن يلد إماماً، وإنكم لكاذبون. وقال الله تعالى:
    {وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124].

    وبهذا يتمّ تحطيم المعتقد الشيعي الباطل أنّ الإمام لا ينبغي له أن يلد إلا إماماً، ولذلك اصطفيتم الإمام المهديّ المزعوم محمد بن الحسن العسكري وآتيتموه الحُكم صبياً، ويا أصحاب السردّاب اتّبعوا من آتاه الله علم الكتاب، فمثلكم ومثل السردّاب كمثل الذي يجري وراء سراب بقيعةٍ يحسبه الظمآن ماءًا حتى إذا جاءه لم يجده شيئاً، وقد أفتاكم الله وقال الله تعالى:
    {ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ وَمِنْهُم مُّقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ} صدق الله العظيم [فاطر:32].

    فما كان يدريكم أنّ الصبي محمد الحسن العسكري قد اصطفاه الله فما يُدريكم هل سيكون
    {ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ}؟ أم إنه سيكون {مُّقْتَصِد}؟ أم {سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ}؟ فهل تعلمون الغيب؟ بل والله إنّكم من الذين قال الله عنهم: {وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إلا وَهُمْ مشركونَ} صدق الله العظيم [يوسف:106].

    و تُنادون يا (حُسين) ويا (فاطمة الزهراء) ويا (علي) أو يا (أبا الحسن)، فتدعونهم من دون الله ثم لا ترون أنّكم قد أشركتم بربكم وأعوذُ بالله أن أنتمي إليكم أو أن أستنصركم وهل تدرون لماذا؟ وذلك تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَّا أَشْهَدتُّهُمْ خَلْقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَا خَلْقَ أَنفُسِهِمْ وَمَا كنت مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدًا ﴿51﴾ وَيَوْمَ يَقُولُ نَادُوا شُرَكَائِيَ الَّذِينَ زَعَمْتُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَجَعَلْنَا بَيْنَهُم مَّوْبِقًا ﴿52﴾ وَرَأَى الْمُجْرِمُونَ النَّارَ فَظَنُّوا أَنَّهُم مُّوَاقِعُوهَا وَلَمْ يَجِدُوا عَنْهَا مَصْرِفًا ﴿53﴾ وَلَقَدْ صَرَّفْنَا فِي هَٰذَا الْقرآن لِلنَّاسِ مِن كلّ مَثَلٍ وَكَانَ الْإِنسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا ﴿54﴾ وَمَا مَنَعَ النّاس أَن يُؤْمِنُوا إِذْ جَاءَهُمُ الْهُدَىٰ وَيَسْتَغْفِرُوا ربّهم إلا أَن تَأْتِيَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِينَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذَابُ قُبُلًا ﴿55﴾ وَمَا نُرْسِلُ الْمرسلينَ إلا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحقّ وَاتَّخَذُوا آياتي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا ﴿56﴾ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن ذُكِّرَ بِآيات ربّه فَأَعْرَضَ عَنْهَا وَنَسِيَ مَا قَدَّمَتْ يَدَاهُ إِنَّا جَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن تَدْعُهُمْ إِلَى الْهُدَىٰ فَلَن يَهْتَدُوا إِذًا أَبَدًا ﴿57﴾} صدق الله العظيم [الكهف].

    ولم يجعل الله المهديّ المنتظَر ينتمي للشيعة الاثني عشر، وأعوذُ بالله أن أكون من المشركين، فقد ضللتم يا معشر الشيعة الاثني عشر عن سواء السبيل يا من تبحثون عن كتاب فاطمة الزهراء وتركتم القرآن بحجّة أنّه لا يعلمُ تأويله إلا الله افتراءً على الله، وإنّما المتشابه فقط لا يعلم تأويله إلا الله برغم أنّه علّمني إياه ربّي، ولكن الله لم يأمرني أن أحاجّكم إلا بمحكم الكتاب آيات بيّنات هُنّ أمّ الكتاب وأصْلُ العقيدة الحقّ، أو النّهي عن الباطل أجده فيهنّ، ولكن محكم القرآن العظيم سوف يخالف كثيراً لأهوائكم، ولذلك فضّلتم أن تتركوه بحجّة أنه لا يعلم تأويله إلا الله وانخرطتم وراء الروايات عن العترة وأكثر أئِمتكم لو اطّلعتم عليهم في قبورهم ستجدون جثثهم جيفةً قذرةً وعظاماً نخرةً لأنّكم أنتم من اصطفيتم أئمتكم، ولا أعترف بما تعتقدون لديكم من الأئمة إلا بثلاثةٍ فقط ، وحتى ولو كنت أعلمهم جميعاً لما كان هناك داعٍ لإعلان أسمائهم، إلا والله لو تنبشون قبور الذين تسجدون لهم لوجدتم أكثرهم جيفةً قذرةً وعظاماً نخرةً لأنكم أنتم من اصطفيتم كثيراً من أئمة آل البيت. فحتى لو كنت أعلم أسمائهم جميعاً لما أخبرتكم بهم، لأنه لن يزيدكم ذلك إلا شركاً بالله، يا من تدعونهم من دون الله، ولم يعلمني الله إلا بعددهم وهو الحكيم العليم إلا الإمام علي بن أبي طالب وجدي الحسين بن علي.

    ويا من تسمّي سبيلك سبيل الرشاد، إنّي أصدّق بعض عقائد الشيعة الاثني عشر كعدم رؤية الله جهرةً سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً، وفي عقيدتكم في البعث الأول، ولكنّكم لن تجدوا بين المبعوثين أبا بكر ولا عمراً لأنّهم في عليّين من الذين رضي الله عنهم ورضوا عنه ولو قال لهم جدي الإمام علي إنّي خليفة الله عليكم من بعد رسوله ثم يثبت لهم ذلك من كتاب الله القرآن العظيم لكان أبا بكر وعُمر من أول المُبايعين للإمام علي على الخلافة ولكنه حقٌّ سكت عن حقِّه، وكادت أن تشتعل نار الفتنة بين المهاجرين والأنصار، وقالوا خليفة من الأنصار وخليفة من المهاجرين فأنقذ المسلمين عمر بن الخطاب فبايع أبا بكر، وبرغم إنّ الخليفة من بعد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- في الكتاب هو ليس أبا بكر ولكن المهديّ المنتظَر يشكر أبا بكر وعمر لأنهم أنقذوا المسلمين من فتنةٍ أخطر.

    فلا تحاجّوني يا معشر الشيعة الاثني عشر، وتلك أمّة قد خلت لها ما كسبت وحسابهم على الله فلا شأن لكم يا من تنمّون الأحقاد فتشتتوا قلوب العباد.
    اتقوا الله واسعوا إلى جمع شمل الأمّة وتوحيد صفوف المسلمين والنّاس أجمعين ضدّ الشيطان المسيح الدجال وجيوشه الذي يعدّهم من آلاف السنين، ولكنّكم من ألف عامٍ وأكثر وأنتم في قضية الإمام علي وأبي بكر وعمر وعثمان! وإلى متى يا قوم؟ اتقوا الله وأنقذوا أمّتكم من الضياع ولن يسألكم الله عن الإمام علي أو عن الإمام الحسين لماذا لا تنصروهم؟ لأنكم غير موجودين في ذلك الزمن يا معشر الشيعة الاثني عشر، وتذكروا قول الله تعالى:
    {تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُم مَّا كَسَبْتُمْ وَلاَ تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:134]، وفكّروا في أنفسكم وفي أمّتكم كيف تسعون لتوحيد الصفّ ولمّ شمل الأمّة لأنّ الله لن يسألكم عن تلك الأمم بل سوف يسألكم عن أمّتكم التي في عصركم لماذا لم تسعوا إلى جمع شمل المسلمين ومداواة جراحهم فتؤلفوا بين قلوبهم إن كنتم تعقلون.

    فاتّبعوني يا معشر الشيعة والسُّنة فأنا المهديّ المنتظَر أشهد الله أنّي لا أنتمي إلى الذين لديهم كتبٌ للبشر هي أحقُّ من كتاب الله الذكر المحفوظ من التحريف، وذلك لأنّي لو أتيتكم يا معشر السُّنة والشيعة بألف آيةٍ من محكم القرآن العظيم ولديكم حديثٌ ولو كان ضعيفاً ويخالف لهذه الألف آية من الآيات البيّنات التي هُنّ أمّ الكتاب لنبذتم كتاب الله وراء ظهوركم واستمسك أهل السُّنة بالبخاري ومسلم، وكذلك الشيعة سوف يستمسكون بكتبهم المؤلفة من مصادر بشريّة تخطئ وتصيب، ولكني أدعوكم إلى كتاب الله والاحتكام إليه وأشهدُ الله أني لا أنتمي إلى الشيعة وأعوذُ بالله أن أكون منهم ولا أنتمي إلى أهل السُّنة والجماعة وكذلك أعوذُ بالله أن أكون منهم وأكفر بالتعدديّة الحزبيّة في الدّين، ولستُ منكم في شيء لا أنا ولا محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:159].

    ولا ينبغي للمهديّ المنتظَر أن ينتمي إلى أي فرقةٍ من فرق الدّين المُختلفين الذين شتّتوا المسلمين وخالفوا كافة أوامر ربّهم في محكم كتابه العزيز الذين يقولون: لا يعلم تأويله إلا الله، وأعرضوا عن كافة أوامر الله المُحكمة في الآيات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب، ومنها نهي الله لهم عن الاختلاف في الدّين وأمرهم أن يعتصموا بحبل الله جميعاً؛ القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].

    أم إنّكم لم تعلموا ما هو حبل الله الذي أمركم بالاعتصام به وبالكفر بجميع ما خالف لمحكمه؟ وقال الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥} صدق الله العظيم [النساء].

    ولربّما يودّ أن يقاطعني أحد الشيعة ويقول: "إنّ حبل الله هو أئمة آل البيت". ثم نردّ عليه بالحقّ ونقول ولكن أئمّة آل البيت يموتون. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِّن قَبْلِكَ الْخُلْدَ أَفَإِن مِّتَّ فَهُمُ الْخَالِدُونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:34]، أفلا تتقون؟! بل حبل الله المُتين هو القرآن العظيم الذي يهدي إلى الحقّ والحقّ أحقّ أن يُتّبع. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَأَنْ أَتْلُوَ الْقرآن فَمَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَمَنْ ضَلَّ فَقُلْ إِنَّمَا أَنَا من المُنذرين} صدق الله العظيم [النمل:92].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس:11].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (41) لاَ يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلاَ مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (42)} صدق الله العظيم [فصلت].

    فهلمّوا يا معشر الشيعة والسُّنة إلى الاحتكام إلى كتاب الله المحفوظ من التحريف القرآن العظيم، وإن أبيتُم فلن أصلّي على أحدٍ منكم مات أبداً ولن أقم على قبره حتى تؤمنوا بهذا القرآن العظيم، فلبِئس ما يأمركم به إيمانكم أن تعرضوا عن دعوة الاحتكام إلى كتاب الله فتقولوا: "حسبنا ما وجدنا عليه أسلافنا وأمّا القرآن فلا يعلم تأويله إلا الله"، ومن ثم أقول: ربّ افتح بيننا وبين قومنا والنّاس أجمعين بالحقّ وأنت خير الحاكمين وأن تغفر لهم فإنّك أنت الغفور الرحيم.

    ألا والله إنّي أخشى عليكم من عذابٍ قريبٍ وأرجو من الله أن تتجاوزوا عامكم هذا بسلامٍ لو أنّه لا يزيدكم إلا إنكاراً لرحمة الله! وأرجو من الله أن تتجاوزوه بسلام فإننا نريد لكم النّجاة وليس الهلاك ولا نريد أن نؤكد للناس شيئاً علّه لا يحدث فيؤخِّره الله إلى ما يشاء، فنحن لم ننقذ المسلمين بعد وقد اتّخذوا هذا القرآن مهجوراً ولا نستعجل عليكم ورحمة الله وسعت كلّ شيء وإلى الله ترجع الأمور يعلم خائنة الأعين وما تخفي الصدور.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  2. افتراضي بيان إمام مهديّ درمورد: آيات محکم و متشابه، و نفی شفاعت، ونفي دیدن خداوند درروز قیامت ..

    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    13 - 11 - 1430 هـ
    01 - 11 - 2009 مـ
    ۱۰- آبان ـ۱۳۸۸ ه.ش.
    12:05 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ
    بيان إمام مهديّ درمورد:
    آيات محکم و متشابه، و نفی شفاعت، ونفي دیدن خداوند درروز قیامت ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
    {سبحان رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿۱۸۰﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمرسلينَ ﴿۱۸۱﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ ربّ العالمين ﴿۱۸۲﴾}صدق الله العظيم [الصافات].
    ای مرد از خدا بترس! چیزی را به ناحق به مهدی منتظر نسبت داده‌ای . من چنین چیزی نگفتم.آن چه که من گفتم این است:
    [والروايات التي أكثرها خزعبلات أفركها بنعل قدمي جميعاً]
    [ و روایاتی که اکثرشان خزعبلات است را زیرپا می‌اندازم]

    و اما روایات حق؛ حتما مخالف قرآن نخواهند بود واگر روایتی نه مخالف قرآن بود و نه موافق آن حداقل این است که مخالف عقل و منطق نباشد.اما روایات باطل برخلاف حکم خداست چون به دروغ به خدا و رسولش نسبت داده شده و درمیان روایات حق جا داده شده‌اند؛ اکثر روایات سنت نبوی و روایات شیعیان از نزد غیر خدا وارد شده‌ا‌ند یعنی از طرف طاغوت و برای همین می‌بینیم برخلاف آیات محکم کتاب خدا هستند و برای همین من این گونه روایات را زیر پایم انداخته و اهمیتی بدان نمی‌دهم و به جای آن حق را که از کلام حق و ثقیل خداوند است برای‌تان آورده و با قرآن عظیم مردم را به راه درست و راست هدایت می‌کنم.
    ای جماعت اهل سنت و شیعیان؛ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ شما از روایات واحادیث بسیاری پیروی می‌کنید که به دروغ به نبیّ علیه الصلاة و السلام نسبت داده شده‌اند مثل همین عقیده شما که معتقدید مسلمانان مهدی منتظر را برمی‌گزینند و آنان هستند که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ خلیفه خدا امام مهدی را انتخاب می‌کنند.
    و اما شیعیان بیش از هزار سال قبل از زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ او را انتخاب کرده‌اند و اهل سنت عقیده دارند در زمان مقدر؛ آنان او را انتخاب کرده و به وی می‌گویند:" همانا که تو مهدی منتظری. ولی به شرطی که او مهدی منتظر بودن خود را رد کند و آن گاه آنها به او اصرار می‌کنند که مهدی منتظر است و او در موضع ضعف به اجبار تن به بیعت می‌دهد !اهل سنت دروغ می‌گویند؛ همان طور که شیعه از قبل دروغ گفته است. مهدی منتظر سؤالی از شما می‌کند: ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ شما از کجا زمان مقدر شده در کتاب برای برانگیخته شدن مهدی منتظررا می‌دانید و چگونه می‌توانید از میان مردم او را انتخاب کنید؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقره:111]
    فکر می‌کنید "برهان" به چه معناست؟ آیا برهان را از پیش خودتان می‌آورید یا برهان حق دعوت از نزد خداوند الرحمن تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].
    ای جماعت شیعیان اثنی عشری؛ ای جماعت اهل سنت به برهان حقی که محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم با آن برای مردم حجت می‌آورد بنگرید. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].
    هیچ انسانی به سوی حق هدایت نمی‌شود مگر با اعتصام و پای‌بندی به این برهان مبین و آشکار. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا(۱۷۴) فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا(۱۷۵)} صدق الله العظيم
    لذا ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ خداوند به شما امر نموده به برهانی که از نزد پرورگارتان آمده اعتصام داشته و نسبت به هرچه که مخالف آن است کافر شوید. برای‌تان روشن شد این برهان، قرآن عظیم است وهم چنین این فتوای پروردگار عالمیان برای‌تان روشن گردید که تنها کسانی به سوی حق هدایت می‌شوند که به این برهان اعتصام ورزند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها النّاس قَدْ جَاءَكُم برهان مِّن ربّكم وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُواْ بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُواْ بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا} صدق الله العظيم [النساء:175].
    پس حال می‌دانید ریسمان الهی که خداوند فرمان اعتصام به محکمات آن واجتناب از تفرق را داده چیست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].
    و برای همین می‌بینید مهدی منتظرهم شما را به بازگشت و رجوع به کتاب محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم و حکمیت بر اساس آن و اعتصام به آیات محکم قرآن عظیم دعوت می‌کند؛ کتاب مفصلی که به زبان عربی مبین و به عنوان حَکَم و داور نازل شده است.
    ممکن است افراد بی‌خبر گمان کنند مهدی منتظر از قرآنیّیون است و برای همین مردم را فقط به سوی قرآن عظیم دعوت کرده و نسبت به سنت نبوی کافر است. امام مهدی حق پروردگارتان در پاسخ می‌گوید: همانا که شما نادان و جاهلید؛ آیا می‌دانید سنت حق نبوی چیست؟ بی تردید سنت برای بیان این قرآن عظیم آمده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ}صدق الله العظيم [النحل:44].
    و همانا که خداوند مهدی منتظررا برمی‌انگیزد تا مانند محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم-؛ قرآن را برای مردم بیان کند. اگر اهل تفکر و اندیشه بودید در می‌یافتید سزاوار نیست بیان مهدی منتظر با بیان جدّش محمد رسول الله کوچک‌ترین اختلافی داشته باشد. اگر بیان حق محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وبيان إمام مهديّ ناصر محمد يماني را مقایسه می‌کردید، می‌دیدید محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وناصر محمد یک چیز را می‌گویند و سخنان‌شان هیچ اختلافی باهم ندارد. برای مثال از فتوای مهدی منتظردرباره اعتصام به قرآن عظیم و دعوت به حکمیت بر اساس آن وکافر شدن نسبت به هرچه که برخلاف آن است؛ باخبر شدید؛ فتوایی که برهان آشکار آن از خود قرآن عظیم آورده می‌شود. سپس فتوای رسول الله محمد و ناصر محمد را با هم مقایسه کنید. می‌بینید درست همان فتواست. این فتوای محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- در سنت نبوی حق است که از مصادر زیادی نقل شده است.
    محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
    [أتاني جبريل فقال: يا محمد. إن الأمّة مفتونةٌ بعدك. فقلت له: فما المخرجُ يا جبريل؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبرُ ما بعدكم، وحُكم ما بينكم، وهو حبلُ الله المتين، وهو الصراطُ المستقيم، وهو قولٌ فصلٌ، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبارٍ ويعملُ بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علماً سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عند ردّ ه، وهو الذي لا تُفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط]
    [جبریل نزد من آمد و گفت یا محمد! امت بعد از تو به فتنه می‌افتند. به او گفتم : یا جبریل راه برون رفت چیست؟.گفت کتاب خداوند که خبر گذشتگان و آیندگان در آن و داور میان شماست و حبل متین خداوند و راه راست است و سخن نهایی بوده و بازیچه وسرگرمی نیست و جباری نیست که از آن سرباز زده و عمل دیگری کند و خداوند کمر او را نشکند و عالمی نیست که غیر آن را برگزیند و خداوند او را گمراه نکند. با وجود تکرار کهنه نمی‌شود و عجایب آن پایان نمی‌یابد و هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس با آن قسمت کرد عدالت نمود.]
    راوی أحمد در مسنده.
    محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:

    [إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا من مأدبته ما استطعتم. إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصبة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتّبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ. اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته، كل حرف عشر حسنات. أما إني لا أقول (الم) حرف، ولكن ألف حرف، ولام حرف، وميم حرف] راوی الحاكم.
    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است خانواده و قبیله کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود تا درست شود و منحرف نمی شود تا مورد عتاب واقع شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر می‌دهد اما من نمی‌گویم "الم" يك حرف است بلکه می گویم الف يك حرف لام يك حرف و میم يك حرف است]
    ومحمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود:
    [حامل القرآن حامل راية الإسلام، من أكرمه فقد أكرم الله، ومن أهانه فعليه لعنة الله] مسند الفردوس.
    [ حامل قرآن؛ حامل پرچم و رایت اسلام است. هرکس آن را گرامی دارد، خدا را گرامی داشته وهرکس آن را خوار دارد مورد لعنت خدا قرار می‌گیرد]
    و این فرموده:
    [إن الله يرفع بهذا القرآن أقواماً ويضع به آخرين] رواه مسلم.
    [خداوند با این قرآن اقوامی را بالا می‌برد و گروهی دیگر را به زیر می‌کشاند]
    فتنه‌ای رخ خواهد داد؛ راه خروج از آن چیست یا رسول الله؟ فرمود:
    [كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضلّه الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذِّكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}[الجن]. من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هُدي إلى صراط مستقيم].
    [كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]

    .. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده مجهول وفي الحارث [الأعور] مقال - المحدث: الترمذي - المصدر: سنن الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.
    و از رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:

    رسول الله صلى الله عليه وسلم خبر از فتنه‌ها دادند پرسیدیم: يا رسول الله راه خروج از آن کدام است؟ فرمود:
    [كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضلَّه الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا: {إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}من قال به صدق ومن حكم به عدل ومن اعتصم به هُدي إلى صراط مستقيم].
    [كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد].

    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان عامة ما يرويه لا يتابع عليه - المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 5/8.
    واز رسول الله صلى الله عليه وآله سلم:

    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن، فقلنا:ما المخرج منها؟ قال: كتاب الله عز وجل، فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم، وهو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه، وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَبَاً}من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن اعتصم به فقد هدي إلى صراط مستقيم.
    [[رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت"گفته شد : يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد].

    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان لا يتابع عليه - المحدث: ابن القيسراني - المصدر: ذخيرة الحفاظ - الصفحة أو الرقم: 3/1348.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:

    [إلا إنها ستكون فتنة فقلت ما المخرج منها يا رسول الله قال كتاب الله فيه نبأ ما كان قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق على كثرة الردّ ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا {إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به} من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
    [رسول الله صلى الله عليه وسلم از فتنه ها سخن گفت"گفته شد : يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: لا ينبغي أن يعول عليه - المحدث: ابن العربي - المصدر: عارضة الأحوذي - الصفحة أو الرقم: 6/43.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    78- [إنها ستكون فتن، قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تختلف به الآراء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، ولا يشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
    [بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وهر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]

    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [له] طرق - المحدث: ابن تيمية - المصدر: درء التعارض - الصفحة أو الرقم: 5/268.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:

    143619 - [أتاني جبريل عليه السلام فقال: يا محمد إن أمتك مختلفة بعدك قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل قال:فقال: كتاب الله تعالى به يقصم الله كل جبار ومن اعتصم به نجا ومن تركه هلك مرتين قول فصل وليس بالهزل لا تختلقه الألسن ولا تفنى أعاجيبه فيه نبأ ما كان قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم].
    [جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: ای محمد: امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد. گفت به او گفتم: راه خروج چیست یا جبریل؛ گفت: کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هرکس بدان پایٰبندشد نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک می‌شود. قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست]

    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف جدا - المحدث: أحمد شاكر - المصدر: مسند أحمد - الصفحة أو الرقم: 2/89.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: (42319 -
    [إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما كان قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله].
    [بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند]
    الحديث.. الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 6393
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 95994 -

    [أتاني جبريل فقال: يا محمد ! إن أمتك مختلفة بعدك، قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل؟ قال:فقال: كتاب الله تعالى، به يقصم الله كل جبار، من اعتصم به نجا، ومن تركه هلك، مرتين، قول فصل، وليس بالهزل، لاتختلقه الألسن، ولا تفنى أعاجيبه، فيه نبأ ما كان قبلكم، فصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم].
    [جبریل علیه السلام به نزد من آمد و گفت: ای محمد: امت تو بعد از تو دچار اختلاف خواهند شد. گفت به او گفتم: راه خروج چیست یا جبریل؛ گفت: کتاب خداوند تعالی که هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هرکس بدان پایٰبندشد نجات یابد و هرکس آن را رها کرد دوبارهلاک می‌شود. قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست و خبرهر آنچه که بعد از شماست]

    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 1776
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:

    94685 - [إنها ستكون فتن قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخير ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيع به الأهواء، ولا تلتبس به الألسن، ولا تنقضي عجائبه، ولا تشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: شرح الطحاوية - الصفحة أو الرقم: 71.
    [بي گمان فتنه هايي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    90259
    - [أتاني جبريل، فقال: يا محمد ! إن الأمّة مفتونة بعدك، قلت له:فما المخرج يا جبريل. قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو حبل الله المتين، وهو الصراط المستقيم، وهو قول فصل، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علما سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عن ردّ ه، وهو الذي لا تفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط].
    [جبریل نزد من آمد و گفت یا محمد! امت بعد از تو به فتنه می‌افتند. فرمود: یا جبریل راه برون رفت چیست.گفت کتاب خداوند که خبر گذشتگان و آیندگان در آن است و حبل متین خداوند و راه راست است و سخن نهایی بوده و بازیچه وسرگرمی نیست و جباری نیست که از آن سرباز زده و عمل دیگری کند و خداوند کمر او را نشکندو عالمی نیست که غیر آن را برگزیند و خداوند او را گمراه نکند. لا يخلق عن رده و عجایب آن پایان نمی‌یابد و هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس با آن قسمت کرد عدالت نمود]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 74.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    83464
    -[إنها ستكون فتنة، قيل:فما المخرج منها؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ من قبلكم، وخبر من بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، هو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تفته الجن إذ سمعته عن أن قالوا: ( إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد ) من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم].
    [["بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و نور مبين او و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2081.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    36882
    -[مررت في المسجد، فإذا النّاس يخوضون في الأحاديث، فدخلت على عليّ، فقلت: يا أمير المؤمنين ! إلا ترى أن النّاس قد خاضوا في الأحاديث؟ ! قال:و قد فعلوها؟ قلت:نعم ! قال أما إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: ألا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}.
    [از مسجد می گذشتم که شنیدم مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند؛ برامیر المؤمنین علی وارد شدم و گفتم نمی بینی مردم در مورد احادیث باهم اختلاف داشتند؛ گفت: این کار را کرده اند؛گفت:بله.فرمود اما من شنیدم که رسول الله ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏می فرمایند: ["بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و نور مبين او و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيد وقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد} هر كس به قرآن سخن گفت راست گفت و هر کس به آن عمل نمود پاداش گرفت و هر کس با آن حکم کرد ؛ حکم عادلانه داد و هر كس به سوي قرآن دعوت كرد، به سوي راه راست هدايت شد.]
    الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    99779 -
    [إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ ! قال: كتاب الله: فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}.
    [بي گمان فتنه اي در پيش است "گفته شد: يا رسول الله ! پس راه بيرون رفت از آن فتنه چيست ؟ فرمودند: كتاب خداي تبارك و تعالي است ؛ در قرآن خبر پيشينيان شما، خبر پسينيان شما و داوري در ميان شماست ، قرآن سخني است قاطع و فيصله دهنده كه شوخي و بازيچه نيست. هر كس آن را از سر گردنكشي و استكبار فرو گذارد، خداوند كمر او را مي شكند و هركس هدايت را در غير آن طلب كند، خداوند او را گمراه مي كند. قرآن ريسمان مستحكم خداوند و ذكر حكيم و صراط مستقيم است . قرآن است كه هواها با آن به كجي و انحراف نمي گرايند، زبانها بدان التباس و ابهام پيدا نمي كنند، ، علما از آن سير نمي شوند، و با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود وعجايب و شگفتي هاي آن به پايان نمي آيدقرآن است كه چون جنيان آن را شنيدند، بي درنگ گفتند: {ما قرآن عجيبي را شنيديم که به سوي رشد راه مي نمايد}]
    الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: مخرج في "السلسلة الضعيفة" - المحدث: الألباني - المصدر: مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 2080
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    198020
    - [إن هذا القرآن مأدبة الله فاقبلوا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن اتبعه لا يزيغ فيستعتب ولا يعوج فيقوم ولا تنقضي عجائبه ولا يخلق من كثرة الردّ اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات أما إني لا أقول الم حرف ولكن ألف حرف ولام حرف وميم حرف].
    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود مگر که درست می شود و منحرف نمی شود مگر که ( با قران ) مورد عتاب واقع می شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر می‌دهد اما من نمی‌گویم "الم" يك حرف است بلکه می گویم الف يك حرف لام يك حرف و میم يك حرف است]
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: [فيه] إبراهيم الهجري عن أبي الأحوص - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 2/302.
    واز رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    80467
    - [إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا مأدبته ما استطعتم، إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصمة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ ، اتلوه ؛ فإن الله يؤجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات، أما إني لا أقول لكم: ( ألم ) حرف، ولكن ألف ولام وميم].
    [به راستی که این قرآن ولیمه خداوند است و تا توان دارید این ولیمه را بپذیرید این قران حبل الهی و نور آشکار و شفایی سودمند است عصمت کسی است که به آن تمسک جوید؛راه نجات برای کسی است که از آن پیروی نماید به راه کج نمی رود مگر که درست می شود و منحرف نمی شود مگر که ( با قران ) مورد عتاب واقع می شود و عجائب این قران پایانی نداردو با وجود بسياري تكرار كهنه نمي شود. آن را بخوانید که خداوند به خاطر تلاوت هر حرف آن به شما ده اجر می‌دهد اما من نمی‌گویم "الم" بلکه می گویم الف لام میم]
    الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترغيب - الصفحة أو الرقم: 867.
    شما را به خدا، آیا بیان حق محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- مخالف بیان ناصر محمد یمانی است؟ ای جماعت شیعه و اهل سنت! از خدا نمی‌ترسید؟ همانا که خداوند مهدی منتظررا برمی‌انگیزد تا مسلمانان را به منهاج اولیه نبوت بارگرداند و به اذن خداوند و پروردگارعالمیان، قرآن را برای مردم بیان کند؛ همان طور که محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- آن را برای مردم بیان می‌فرمود. ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ سزاوار نیست مهدی منتظرازامیال و هواهای شما پیروی کرده و به دنبال به دست آوردن رضایت شما باشد و شایسته نیست حق از امیال شما پیروی کند و اگر پیرو خواست شما شویم؛ در برابر خدا شما به هیچ کارمن نمی‌آیید. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ (37)} صدق الله العظيم [الرعد].
    ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ رضوان شما غایتی است که که مهدی منتظر قادر به کسب آن نیست. اگر از افتراهای شما پیروی کرده و بگویم من امام مهدی محمدبن عسکری هستم؛ گرفتارخشم و غضب اهل سنت و لعنت‌شان می‌شوم و شیعیان هم حتی اگر از افتراهای آنان پیروی کنم مرا تصدیق نمی‌کنند؛ چون خواهند گفت:" اگر تو واقعا امام مهدی محمد بن عسکری بودی باید از غیب خبر داشته باشی و ما را از دشمنان‌مان حفظ کرده و نام ما و پدران و مادران‌ ما را بدانی و از تمام اسرار و رازهای‌مان باخبر باشی"! جواب من این است که : سبحان الله! آیا غیر از این است که من تنها خلیفه خدا بر شما و امام‌تان هستم که باید با قرآن مجید شما را به راه خداوند عزیز و حمید هدایت کنم؟

    و اگر از افتراهای اهل و سنت و جماعت پیروی کرده و می‌‌گفتم من امام محمد بن عبدالله هستم؛ حتما گرفتار خشم و لعنت شیعیان می‌شدم و حتی اگر از افتراهای اهل سنت و جماعت پیروی می‌کردم ومی‌گفتم من امام مهدی محمد بن عبدالله هستم؛ هم آنان مرا تصدیق نمی‌کردند. آنها می‌گفتند:" سزاوار مهدی منتظر نیست و نباید بگوید من مهدی منتظر محمد بن عبدالله هستم؛ بلکه این ما هستیم که می‌دانیم او مهدی منتظر است و وقتی زمان مقدر شده در کتاب مسطور فرا رسید؛ از بین مردم او را برمی‌گزینیم. شرط این است که او خودش نداند خلیفه خدا مهدی منتظر است. بلکه ما اهل سنت و جماعت هستیم که خلیفه خدا امام مهدی محمد بن عبدالله را برمی‌گزینیم و به او خبرمی‌دهیم که خلیفه خدا امام مهدی است" سبحان الله العظیم! ای عاقلان، آیا عقل و منطق می‌تواند این را بپذیرد؟ شما از کجا می‌دانید ازمیان انسا‌نها کدام‌شان مهدی منتظر است؟ شما چه می‌د‌انید زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ چه زمانی است. یا خداوند شما را برای این که به سراغ مهدی منتظر برمی‌انگیزد تا به او خبردهید او مهدی منتظری است که خداوند به عنوان خلیفه شما برگزیده است:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ}صدق الله العظيم.
    والله قادر نیستید نه از کتاب خداوند و نه از سنت حق رسولش برهانی آشکار بیاورید؛ بلکه محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- به شما فتوا داد که خداوند در زمان مقدر شده در کتاب مسطورو درزمانی که میان‌تان اختلاف افتاده و امت‌تان پراکنده شده‌اند؛ مهدی منتظر را برمی‌انگیزد. محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
    [لو لم يبق من الدهر إلا يوم لبعث الله رجل من أهل بيتي يملؤها عدلاً كما ملئت جوراً].
    [حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]

    و محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
    [لا تذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً وظُلماً].
    [دنیا به آخر نمی‌رسد تا خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد که نامش همراه نام من است و جهان را همان گونه که پر از جور شده؛ از عدل لبریز سازد]

    و محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- فرمود:
    [لَو لَم يَبقَ من الدنيا إلا يوم، لَبعثَ اللهُ فيه رجُلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي]
    [حتی اگر یک روز از عمر دنیا باقی باشد؛ خداوند از اهل بیت من مردی را برمی انگیزد مردی از اهل بیت من که نامش همراه نام من است بیاید]
    و این از فتواهای محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم است که می‌فرماید برانگیختن مهدی منتظرامری است که به خداوند اختصاص دارد و این خداوند است که در زمان مقدر شده در کتاب مسطور؛ خلیفه‌ای از میان بشریت برمی‌انگیزد. نه اهل سنت و جماعت ونه شیعیان در این امر هیچ نقشی ندارند. ای جماعت شیعیان اثنی عشری و ای اهل سنت و جماعت؛ چقدر شبیه شیاطین بشر شده‌اید؛ اگر در موردی حق با شما باشد و برهان حقی درمورد آن از کتاب خدا و سنت رسولش داشته باشید؛ به سرعت برهان‌تان را از کتاب خدا و سنت حق رسولش می‌آورید. ولی اگر از آیات محکم کتاب خدا برای‌تان برهان بیاوریم که برخلاف اعتقادات باطل شما باشد شیعیان اثنی عشری می‌گویند:" قرآن وجوه (تعابیر) مختلف دارد(إنّما القرآن ذو أوجه متعددة")" مهدی منتظر در پاسخ‌تان می‌گوید: خیر این شما هستید که چند وجه دارید؛ وجه کتاب خداوند مانند چهره آفتاب ظهر درآسمان در مقابل چشم ناظرانی است که به آن می‌نگرند ولی شما از حق اکراه دارید. آن گاه می‌گویند:" آن چه که از اسلاف و گذشتگان به ما رسیده برای ما کافی است روایاتی و احادیثی که از ائمه اهل بیت نقل شده که از راسخان در علم بوده و کلام کتاب خدا را می‌دانستند. ولی ما از ائمه اهل بیت که راسخ در علم بودند نیستیم. آنها ازوجوه (تعابیر) قرآن آگاه بودند و برای همین برای ما آن چه که پدران‌مان برآن بودند کافی است و ما از آنان پیروی و به آنان اقتدا می‌کنیم حتی اگر بر اساس گمان تو برخلاف آیاتی محکم قرآن باشد؛ چرا که قرآن وجوه(تعابیر) مختلف دارد" خدا شما شیعیان را بکشد که چه افتراهایی می‌زنید. همانا که راسخان درعلم از متشابهات قرآن اگاهند ولی خداوند آیات متشابه کتاب و آیاتی که تنها خودش از تأویل انها آگاه است- و به هرکسی که بخواهد می‌آموزد- را برای شما حجت قرار نداده است. حجت خدا در برابر شما آیات محکم و بینه؛ یعنی آیات ام الکتاب هستند. آیا مهدی منتظر با آیاتی غیر از آیات محکم و بینه و ام الکتاب که عالم و جاهل‌تان آنها را می‌فهمند با شما محاجه می‌کند؟ ولی شما از حق اکراه داشته و ناخرسندید و اعتقادتان این شده که ریسمان نجات؛ تمسک به عترت وروایات آنهاست نه کتاب خداوند قرآن عظیم؛ چون تنها آنها هستند که تأویل آیات این قرآن را می‌دانند. مهدی منتظر به حق پاسخ‌تان را داده و می‌گوید: اما من قرآن عظیم را رساله‌ای نمی‌بینم که خداوند تنها برای ائمه ال بیت فرستاده باشد؛ خداوند آن را تنها برای محمد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم هم نفرستاده است؛ بلکه از زمانی که قرآن عظیم نازل شد؛ رساله‌ای است که متعلق به تمام انسان‌ها است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنْ هُوَ إلا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (27) لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (28)} صدق الله العظيم [التكوير]
    آیات متشابه حجت خداوند در برابر شما نیست و فرمان پیروی از آنها را به شما نمی‌دهد چون ظاهر آنها با تأویل‌شان تفاوت دارد. ظاهرآنها با عقل و منطق نمی‌خواند و برای همین ظاهر این آیات را برخلاف آیات محکم کتاب می‌یابید. در این مورد مثالی برای‌تان می‌آوریم. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقره:54].
    این از آیات متشابه است چون می‌بینید ظاهر آن با عقل ومنطق نمی‌خواند چون بیان آیه غیر از ظاهر آن است.از آن جا که ظاهر آیه با عقل و منطق نمی‌خواند؛ حتما ظاهر آیه را برخلاف آیه‌ای از آیات محکم کتاب خواهید یافت که در آن خداوند تعالی می‌فرماید:
    {وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (29) وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (30)} صدق الله العظيم [النساء].


    ولی آیاتی محکم؛ ظاهر و باطن‌شان یکسان است و هر انسانی که عربی مبین را بداند آن را می‌فهمد و ازآن چه که در آیه آمده به بیراهه نمی‌رود؛ مگر کسی که از هلاک شوندگان است و آنها را پشت سر انداخته و از آیات متشابه پیروی می‌کند؛ آیاتی که هنوز نیاز به تأویل دارند و تأویل متشابه قرآن را کسی جز خدا نمی‌داند و آن را به ائمه کتاب الهام می‌کند تا برهان امامت و قیادت‌شان باشد.خداوند به شما فرمان نداده این آیات را از روی ظن و گمان- که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند- تأویل کنید. بلکه به شما امر می‌فرماید آنها را به اهل ذکر-اگر هنوز در میان شما زندگی می‌کنند- یا به مهدی منتظر-که در موعد مقدر شده در کتاب مسطور در دوران گفتگو قبل از ظهور برانگیخته می‌شود- واگذار کنید. خداوند به علمای مسلمین و امت‌شان فرمان می‌دهد گرفتار اختلافات دینی نشده و به آیات محکم و بینه‌ای تمسک جویند که کسی از آن به بیراهه نمی‌ورد ؛ مگر این که در قلبش نسبت به حق محکم و بینه واضح انحراف باشد و به دنبال ظاهر آیات متشابه برود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
    ولی اهل سنت و شیعیان دانسته کلام خداوند را تحریف کرده و می‌گویند:" تأویل قرآن را تنها خدا می‌داند" و وقتی برهان علمی از آیات محکم و بینه که آیات ام الکتاب است برای‌شان آورده شود ؛ اگر بر خلاف مطالبی باشد که به آن تمسک جسته‌اند؛ از -برهان علمی آیات محکم- روگردانده و از این فرموده خداوند تعالی حجت می‌آورند که:
    {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
    امام مهدی در جواب آنان می‌گوید: آیا از خدا تقوا نمی‌کنید؟ شما می‌دانید مقصود خداوند آیات محکم و بینه و آیات ام الکتاب نیست؛ بلکه مقصود فقط آیات متشابه است که تأویل‌شان با ظاهر آنها فرق دارد و برای همین تأویل‌شان را تنها خدا می‌داند. اما خداوند آیات محکم را ام الکتاب قرار داده و این آیات اکثریت آیات را تشکیل می‌دهند.۹۰ ٪ آیات کتاب از محکمات هستند و خداوند تنها ۱۰٪ یا کمتر از آیات را متشابه قرار داده است؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟
    ای حق‌جویان! تدبر کرده و عقل‌تان را حکم و داورکنید.آیا واقعاً مقصود خداوند این است که تأویل قرآن را جز خداوند کسی نمی‌داند؟ یا مقصودش کسانی است که قلب‌شان از حق منحرف است و آیات محکم و بینه کتاب را که خداوند آنها را ام الکتاب و پایه و اساس آن قرار داده رها کرده و پیرو متشابهات می‌شوند تا برای احادیث فتنه برهان پیدا کرده و برای متشابه تأویل بیاورند و گمان می‌کنند حدیث فتنه که در سنت جاسازی شده؛ بیان این آیه متشابه است؛ آیه‌ای که هم چنان نیاز به تأویل دارد و گمان می‌کنند آن حدیث بیات این آیه است. با این که حدیث برخلاف عقل و منطق و برخلاف تأویل آیه متشابه و برخلاف آیات محکم کتاب است و تنها با ظاهر آیه متشابه تطابق دارد. مثل این فرموده خداوند تعالی:
    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
    و این از آیات متشابه است و تأویل ان با ظاهر آیه تفاوت دارد حال به سراغ حدیث فتنه مجعولی می‌رویم که ظاهرش با این آیه متشابه یکی است . این حدیث فتنه مجعول و دروغ از ابی هریره و نبی صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده:
    اقتباس المشاركة :
    [إنكم سترون ربّكم كما ترون القمر ليلة البدر لا تضامون في رؤيته]
    انتهى الاقتباس
    اقتباس المشاركة :

    [شما پروردگارتان را خواهید دید هم چنان که ماه را در شب بدر می‌بینید و در رؤیت آن هیچ اختلافی نیست]
    انتهى الاقتباس
    و به برهانی که از فرموده خداوند تعالی می‌آورد بنگرید:


    {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾ } صدق الله العظيم [القيامة]
    سبحان الله! مگر ظاهر این آیه متشابه که تأویل ان را نمی‌دانید؛ برخلاف آیات محکم و بینه‌ای که خداوند در آن صفات خود در دنیا و آخرت را به شما یاد می‌دهد نیست؟ خداوند تعالی می‌فرماید:
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ
    ‎﴿١٠۱﴾‏ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‎﴿١٠٢﴾‏ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ‎﴿١٠٣﴾‏ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ‎﴿١٠٤﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام]
    و در این آیات صفات خداوند سبحانه و تعالی علواً کبیرا آمده است:
    ۱-
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}،
    احدی آنها را قبلاً نیافریده چون او اول است و قیل او چیزی نیست
    ۲-
    {أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ}،
    یعنی چگونه ممکن است فرزندی داشته باشد؟ سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً!
    ۳-
    {وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ}
    سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً صفاتش منزه است و مطهر وبزرگ است عظمت او!
    ۴-
    {وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ}،
    یعنی همه چیز آفریده خداوند است؛ به من نشان دهید جز خدا دیگران چه چیزی آفریده‌اند خداوند از شریکانی که برایش می‌گیرند پاک و منزه است
    ۵-
    {وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}،
    یعنی آیا نمی‌داند چه آفریده و او خداوند لطیف و خبیر است؟ بلکه علم خداوند سبحان به همه چیز احاطه دارد
    ۶-
    {ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}،
    سبحانه وتعالى علواً كبيراً خدایی جز او نیست.
    ۷-
    {لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم،
    آفریده‌هایش قادر به دیدن او نبوده و آنها را نسزد؛ چون هیچ آفریده‌ای تحمل دیدن عظمت ذات خداوند را ندارد سبحانه و تعالی علوّاً کبیرا. خداوند در این مورد برای‌تان مثالی زده است که چرا دیده‌ها در حد دیدن عظمت خداوند نیستند. چون هیچ چیزمانند او نیست و چیزی جزمثل خود خداوند قادر به تحمل دیدن خدا نیست و چیزی هم مانند خدا وجود ندارد که خداوند پاک و منزه است و خدایی جز او نیست. لذا خداوند می‌خواهد این عقیده حق را که حتی عظیم‌ترین چیز از نظر شما تحمل دین خداوند را ندارد به شما بیاموزد. خداوند کوهی عظیم را مثال می‌آورد؛ بزرگ‌ترین و قوی‌ترین چیز در نظر انسان. نبی الله موسی گفت:
    {
    وَلَمَّا جَاءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِي أَنظُرْ إِلَيْكَ ۚ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَٰكِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي ۚ فَلَمَّا تَجَلَّىٰ رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَىٰ صَعِقًا ۚ فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ‎﴿١٤٣﴾‏}صدق الله العظيم [الأعراف].
    ممکن است یکی از علمای بلند پایه سنت و جماعت؛ از کسانی که پیرو احادیث فتنه‌ای هستند که تشابه ظاهری با آیات متشابه دارد و چون قلب‌شان از حق منحرف است، آیات محکم را رها می‌کنند بخواهد بگوید:" ای کسی که به زعم خودت مهدی منتظری؛ همانا که این فقط در دنیاست و در آخرت خداوند را در قیامت به وضوح و شفاف خواهیم دید همان طور که ماه را به وضوح می‌بینیم" . مهدی منتظر حق پروردگارشان در جواب می‌گوید: مهدی منتظر از شما علمای اهل سنت و جماعت سؤالی دارد. سؤال این است:
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}
    آیا این صفت خداوند تغییرمی‌کند سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
    {أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ}
    آیا خداوند روز قیامت فرزندی اختیار می‌کند، سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟
    {وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ}
    آیا روز قیامت برای خداوند همسری خواهد بود، سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
    {وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ}
    آیا این صفت که خداوند خالق و آفریننده است در روز قیامت تغییر می‌کند؛ خداوند سبحان که یکتاست و شریکی ندارد؟
    {وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}
    آیا این صفت در قیامت تغییر کرده و دانش و علم خداوند سبحان و تعالی نسبت به مخلوقات کم می‌شود؟
    {ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}
    آیا روز قیامت کسی با اوست و همراه خدا و یا جای او عبادت می‌شود سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟
    {لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم.
    نکته مورد سؤال این است چرا باید این صفت ذاتی خداوند و پروردگار عالمیان در اعتقادات اهل سنت و جماعت تغییر کند؛ در حالی که جزو صفات خداوند و پروردگارعالمیان آمده است؟ تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ ‎﴿١٠۱﴾‏ ذَٰلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ ۖ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ ۚ وَهُوَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ ‎﴿١٠٢﴾‏ لَّا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ ۖ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ ‎﴿١٠٣﴾‏ قَدْ جَاءَكُم بَصَائِرُ مِن رَّبِّكُمْ ۖ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا ۚ وَمَا أَنَا عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ ‎﴿١٠٤﴾‏} صدق الله العظيم [الأنعام]
    ای علمای اهل سنت و جماعت؛ به شما خبر خواهم داد چرا این صفت ذات خداوند سبحان در این حدیث -که از نزد غیر خدا و از نزد طاغوت ابلیس شیطان رجیم آمده- تغییر داده شده؛ حدیثی که مخالف محکمات کتاب خداست و از زبان اولیای شیطان که از شیاطین بشرهستند نقل شده است؛ کسانی که در ظاهر خود را با ایمان نشان داده و کفرشان را پنهان می‌کنند. دلیل این است که اگر آنها نتوانند این اعتقاد- عدم رؤیت خداوند درروز قیامت- را تغییر دهند مسیح کذاب در به فتنه کشاندن مسلمانان در روز رستاخیز اول* بی شک و تردید شکست خواهد خورد ؛ وقتی می‌گوید من خداوند و پروردگار عالمیان هستم؛ ادعا می‌کند اوست که تمام کافرانی که در رستاخیز اول بازگشته‌اند زنده کرده است؛ و ادعا می‌کند اوست که جهنم را عرضه کرده و آن را از کنار زمین بشرعبور داده است و ادعا می‌کند بهشتی که به نیکان وعده داده شده از آن اوست -همان باغی که در باطن زمین است-. اما مسلمانان نمی‌توانند گذشتن آتش را رد کنند چون آن را دیده و عده کثیری از آنان کشته شده‌اند و نمی‌توانند جنتی که در باطن زمین-تحت الثری- است تکذیب کنند چون واقعیت داشته و سحر نیست و نمی‌توانند برانگیخته شدن مردگان را رد کنند چون واقعاً تمام کافران امتهای گذشته زنده شده‌اند. او می‌گوید قرآن عظیم را خودش نازل نموده ولی مسلمانانی که به قرآن عظیم ایمان داشته و از آیات محکم آن پیروی می‌کنند، خواهند گفت:
    " اولاً چطور مستقیم و در حالی که ما می‌توانیم تو را ببینیم با ما سخن می‌گویی؟ و خداوند در آیات محکم قرآن عظیم می‌فرماید:
    {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إلا وَحْياً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ أنّه عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51]،
    حال چگونه است که رودررو با ما سخن گفته و ما تو را می‌بینیم؟"
    و دشمن خدا شکست خورده و در برابرش به حق حجت اقامه می‌شود؛ ولی ای جماعت اهل سنت و جماعت؛ اگر از مهدی منتظر پیروی نکنید؛ به فتنه می‌افتید. آیا از خدا نمی‌ترسید؟ بیشترین افتراهایی که در احادیث فتنه و جعلی وارد شده در اختیار اهل سنت و جماعت است؛ آنان در دام احادیث دروغ و افترا افتاده‌اند ولی برای خدا شهادت می‌دهم که کمتر از شیعیان اثنی عشری گرفتار شرک هستند؛ کسانی که به جای خداوند ائمه آل بیت و مهدی منتظر را می‌خوانند و به این ترتیب به خدا شرک آورده و به شدت گمراه شده‌اند. ولی هم چنین برای خدا به حق و یقین شهادت می‌دهم کسانی که منتظرند محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- در روز قیامت شفاعت‌شان را بکند هم به خدا شرک آورده‌اند از جمله اهل سنت و جماعت؛ اما شیعه بیشتر گرفتار شرک و مبالغه به ناحق در مورد آل بیت است. تمام کسانی که معتقدند در پیشگاه خداوند شفاعت می‌شوند نیز به خدا شرک آورده‌اند ولی درجه شرک متفاوت است. آنها از آیات متشابه پیروی کرده و از آیات محکم رومی‌گردانند و پیش از این در باره آیات محکم فتوا داده بودیم که این آیات؛ از محکمات و بینات بوده و آیات ام الکتابند که دقیقاً در همان موضوع آمده‌اند ولی متشابهات بر خلاف آیه محکم هستند با این که تشابه لفظی دارند ولی ظاهر انها مخالف است. مثلا در آیه‌ای از شفاعت سخن به میان می‌آید ولی برخلاف آیه محکم کتاب است. برای مثال: فتوایی محکم و بینه درمورد نفی شفاعت درپیشگاه خداوند در تمام آیات محکم کتاب آمده است. مثل این فرموده خداوند تعالی:
    {هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].**
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (18) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار:19].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} صدق الله العظيم [لقمان:33].
    و نفی خدا در مورد این که رسولش نقشی در شفاعت داشته باشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ(127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (129)} صدق الله العظيم [آل عمران].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254]،
    و این از آیات محکمی است که برای عالمان امت و جاهلان روشن و بینه است.
    سپس به سراغ آیات متشابه می‌آییم و خواهیم دید ظاهر آنها بر خلاف آیات محکم است. تشابه لفظی وجود دارد اما آن چه که از آن برداشت می‌شود عکس آیات محکم است. اما این آیات متشابه مطابق احادیث فتنه و جعلی است و کسانی که قلب‌شان از حق منحرف است از احادیث فتنه مجعول پیروی کرده و گمان می‌کنند برای بیان آیاتی آمده که هم چنان نیاز به تأویل دارند ولی حدیث فتنه مطابق ظاهرآیات متشابه و برخلاف آیات محکم است.
    به سراغ برخی از احادیث دروغی می‌رویم که شیعیان اثنی عشری و اهل سنت و جماعت دارند:
    اقتباس المشاركة :
    عن علي بن أبي حمزة قال:قال رجل لأبي عبد الله عليه السلام:إن لنا جاراً من الخوارج يقول:إن محمداً صلى الله عليه وآله يوم القيامة همه نفسه فكيف يشفع؟! فقال أبو عبد الله عليه السلام: ما أحدٌ من الأولين والآخرين إلا وهو يحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يوم القيامة.
    عن عبيد بن زرارة قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن المؤمن هل له شفاعة؟ قال:نعم، فقال له رجل من القوم:هل يحتاج المؤمن إلى شفاعة محمد يومئذ؟ قال:نعم إن للمؤمنين خطاياً وذنوباً، وما من أحد إلا ويحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يومئذ.
    قال:وسأله رجل عن قول رسول الله صلى الله عليه وآله:أنا سيد ولد آدم ولا فخر؟ قال:نعم، يأخذ حلقة باب الجنة فيفتحها فيخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع أطلب تعط، فيرفع رأسه ثم يخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع واطلب تعط، ثم يرفع رأسه فيشفع فيشفع، ويطلب فيعطى.
    قال:حدثني أبي، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي العباس المكبر قال:دخل مولى لامرأة علي بن الحسين عليه السلام على أبي جعفر عليه السلام يقال له أبو أيمن فقال: يا أبا جعفر يغرون النّاس ويقولون شفاعة محمد شفاعة محمد ؟!.
    فغضب أبو جعفر عليه السلام حتى تربَّدَ وجهه، ثم قال:ويحك يا أبا أيمن ! أغرَّك أن عفَّ بطنك وفرجك؟! أما لو قد رأيت أفزاع القيامة لقد احتجت إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله ! ويلك ! فهل يشفع إلا لمن وجبت له النار ؟!
    ثم قال أبو جعفر عليه السلام:إن لرسول الله صلى الله عليه وآله الشفاعة في أمته، ولنا الشفاعة في شيعتنا، ولشيعتنا الشفاعة في أهاليهم.
    ثم قال: وإن المؤمن ليشفع في مثل ربيعة ومضر، فإن المؤمن ليشفع حتى لخادمه ويقول: يارب حقّ خدمتي كان يقيني الحر والبردّ. ورواه في بحار الأنوار: 8/38 وفي تفسير نور الثقلين:4/102 و334.
    وفي الأدب المفردّ للبخاري/224: ((حدثنا ‏ ‏سليمان بن حرب ‏حدثنا ‏حماد بن زيد ‏حدثنا ‏ ‏معبد بن هلال العنزي ‏قال ‏اجتمعنا ناس من ‏أهل ‏ ‏البصرة ‏ ‏فذهبنا إلى ‏ ‏أنس بن مالك ‏وذهبنا معنا ‏ ‏بثابت البناني ‏إليه يسأله لنا عن حديث الشفاعة فإذا هو في قصره فوافقناه ‏ ‏يصلي الضحى فاستأذنا فأذن لنا وهو قاعد على فراشه فقلنا ‏ ‏لثابت ‏لا تسأله عن شيء أول من حديث الشفاعة فقال يا ‏ ‏أبا حمزة ‏ ‏هؤلاء إخوانك من ‏أهل ‏البصرة ‏جاءوك يسألونك عن حديث الشفاعة فقال حدثنا ‏ ‏محمد ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏قال ‏إذا كان يوم القيامة ‏ماج ‏النّاس بعضهم في بعض فيأتون ‏آدم ‏فيقولون اشفع لنا إلى ربك فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بإبراهيم ‏ ‏فإنه ‏خليل الرحمن ‏فيأتون ‏إبراهيم ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بموسى ‏فإنه كليم الله فيأتون ‏موسى ‏ ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بعيسى ‏فإنه روح الله وكلمته فيأتون ‏عيسى ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏ ‏بمحمد ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏فيأتوني فأقول أنا لها فأستأذن على ربّي فيؤذن لي ويلهمني محامد أحمده بها لا تحضرني الآن فأحمده بتلك المحامد وأخر له ساجدا فيقول يا ‏محمد ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال شعيرة من إيمان فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقال يا ‏ ‏محمد ‏ ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال ذرة أو خردّ لة من إيمان فأخرجه فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقول يا ‏محمد ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج من كان في قلبه أدنى أدنى أدنى مثقال حبة خردّ ل من إيمان فأخرجه من النار فأنطلق فأفعل.
    انتهى الاقتباس
    ترجمه حدیث دروغ:
    اقتباس المشاركة :
    از علی بن ابوحمزه نقل شده: مردی به پدرم ابوعبدالله علیه السلام گفت: ما همسایه‌ای داریم که از خوراج است ومی‌گوید: محمدرسول الله صلی الله و آله درروز قیامت فکر خودش است چطور شفاعت کند؟ ابوعبدالله علیه السلام فرمود: هیچ کس- از امت‌های گذشته و متأخر -نیست که در روز قیامت به شفاعت محمد صلی الله علیه و آله نیاز نداشته باشد.
    از عبیدبن زواره نقل شده: از ابوعبدالله علیه السلام در مورد مؤمنان سؤال شد که آیا مؤمن شفاعت دارد؟ فرمود: بله. مردی از میان قوم سؤال کرد: آیا فرد مؤمن در آن روز به شفاعت محمد نیاز خواهد داشت؟ فرمود: بله مؤمنان خطا و گناه کرده‌اند و هیچ کس نیست که در آن روز به شفاعت محمد صلى الله عليه وآله نیاز نداشته باشد.
    گفت: کسی در مورد فرموده رسول الله صلى الله عليه وآله سؤال کرد که: من آقای فرزندان آدم هستم بدون این که فخری بفروشم فرمود: بله او حلقه در بهشت را گرفته و بازش می‌کند سپس به زمین افتاده و سجده می‌کند. خداوند می‌فرماید: سرت را بالا بگیر . درخواست شفاعت کن که پذیرفته می‌شود. بخواه که عطا خواهد شد. پس سرش را بالا می‌آورد و باز به زمین افتاده و سجده می‌کند. خداوند می‌فرماید: . درخواست شفاعت کن که پذیرفته می‌شود. بخواه که عطا خواهد شد.. پس سرش را بالا آورده و شفاعت می‌کند. شفاعتش پذیرفته می‌شود و درخواست می‌کند و به او عطا می‌گردد.
    گفت: پدرم از ابن أبو عمیر و او از معاویة بن عمار و او از عباس المکبر نقل کرد و گفت: مولای یکی از زنان علی بن الحسین که ابوأیمن نامیده میشد نزد أبو جعفر علیه السلام رفت و گفت: أبو جعفر مردم را فریب داده و می‌گویند شفاعت محمد شفاعت محمد!؟ ابوجعفر علیه السلام به شدت عصبانی شد و صورتش درهم رفت و سپس گفت:ویحک ( رحمت برتو؟) أبو أیمن! آیا پاکدامنی تو در خوراک و امور جنسی تو را مغرور کرده و فریب داده است؟! اگر وحشت روز قیامت را می‌دیدی به شفاعت محمد صلی اله علیه و آله خودت را محتاج می‌دیدی. وای برتو! آیا او تنها برای کسی شفاعت می‌کند که آتش بر او واجب شده است؟
    سپس ابو جعفر علیه السلام گفت: همانا که شفاعت امت با رسول الله صلى الله عليه وآله است و ما شفاعت شیعیان‌مان را می‌کنیم و شیعیان ما شفاعت خانواده‌‌شان را.
    سپس گفت: مؤمن شفاعت جمعیتی به اندازه تعداد قبیله ربیعة و مضر را می‌کند. مؤمن حتی شفاعت خادمش را کرده و می‌گوید: پروردگارا به حق خدمتی که در سرما و گرما به من کرد روایت از بحار الأنوار: 8/38 وفي تفسير نور الثقلين:4/102 و334.
    و در المفرد البخاری ۲۲۴: سلیمان بن حرب از حماد بن زید از معبد بن هلال العنزی روایت می‌کند و می‌گوید: گروهی از اهالی بصره جمع شده و نزد انس بن مالک رفتیم او همراه ما نزد ثابت البنانی آمد و برای ما درمورد حدیث شفاعت از او سؤال کرد. او در قصرش بود و نماز الضحی را میٔخواند ما را پذیرفت و به ما اذن داد در حالی که روی سجاده‌اش نشسته بود به ثابت گفتیم اولین سؤآلی که می‌کنی درمورد حدیث شفاعت باشد(فقلنا ‏ ‏لثابت ‏لا تسأله عن شيء أول من حديث الشفاعة) گفت ابوحمزه؛ اینها برادران تو از اهالی بصره هستند و نزدت آمده‌اند تا از حدیث شفاعت سؤال کنند. گفت ‏محمد ‏ ‏صلى الله عليه وسلم به ما گفت در روز قیامت مردم درهم موج می‌زنند و به سراغ آدم می‌آیند و می‌گویند شفاعت ما را در پیشگاه پروردگارت کن؛ او می‌گوید این با من نیست ومن نمی‌توانم اما به سراغ ابراهیم بروید که او خلیل خداوند رحمن است. نزد ابراهیم می‌روند .ابراهیم می‌گوید این با من نیست اما به سراغ موسی بروید که او کلیم الله است . نزد موسی می‌روند او می‌گوید این با من نیست اما به سراغ عیسی بروید که روح الله و کلمه خداوند است. نزد عیسی می‌روند و او می‌گوید این امر با من نیست اما به سراغ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّه عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بروید. مردم به سراغ من می‌آیند و من می‌گویم این با من است و پروردگارم چنین اجازه‌ای را به من داده است و حمد و ثنایی را به من الهام نموده که الان یادم نمی آید . من آن حمد و ثنا را بجا آورده و در پیشگاه خداوند سجده می‌کنم و خداوند می‌فرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش می‌دهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که می‌پذیرم. من می‌گویم : امتم امتم؛ خداوند می‌فرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازه دانه جویی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد و باز می‌گردم و بار دیگرآن حمد و ثنا را بجا می‌آورم و سجده می‌کنم خداوند می‌فرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش می‌دهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که می‌پذیرم. من می‌گویم : امتم امتم؛ خداوند می‌فرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازه ذره خردلی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد و باز می‌گردم و بار دیگرآن حمد و ثنا را بجا می‌آورم و سجده می‌کنم خداوند می‌فرماید یا محمد سرخود را بالا بیاور و بگو که به حرف تو گوش می‌دهم و سؤال کن که عطا خواهم کرد و شفاعت کن که می‌پذیرم. من می‌گویم : امتم امتم؛ خداوند می‌فرماید برو و هرکسی از آنان را که در قلبش به اندازه‌ای کمتر و کمتر و کمتر از ذره خردلی ایمان باشد از آنجا خارج ساز.من این کار را خواهم کرد
    انتهى الاقتباس
    پایان اقتباس احادیث فتنه دروغی که نزد شیعیان است. حال سراغ احادیث اهل سنت و جماعت می‌رویم:
    اقتباس المشاركة :
    أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال:[ إن شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ]
    وأخرج عبد الرزاق وابن المنذر عن قتادة إن النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) قال: [ تعلموا أن الله يشفّع المؤمنين يوم القيامة بعضهم في بعض ]. راجع نفس المصدر.
    وقال النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ إن في أمتي رجلاً ليدخلن الله الجنة بشفاعته أكثر من بني تميم ]. راجع الدر المنثور للسيوطي في تفسير الآية.
    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، والشيعة الإمامية تروي هذا الحديث كذلك في علي بن أبي طالب (عليه السلام)، حيث بشفاعته يدخل أكثر من بني تميم بل مثل ربيعة ومضر. كيف لا وقد روى السيوطي أيضاً أن الشهيد يشفع في سبعين من أهل بيته، وروى البيهقي في الاعتقاد عن أنس بن مالك قال:قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ أنا أول شفيع يوم القيامة، وأنا أكثر الأنبياء تبعاً يوم القيامة، أن من الأنبياء لمن يأتي يوم القيامة ما معه مصدق غير واحد ].
    انتهى الاقتباس
    ترجمه حدیث دروغ:
    اقتباس المشاركة :
    رسول الله صلى الله عليه وآله فرمود: [ من برای کسانی از امتم که مرتکب گناهان کبیره شدند شفاعت می‌کنم]
    عبدالرزاق از ابن المنذر و او از قتادة و او از النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) نقل کرده است: [ بدانید در روز قیامت خداوند شفاعت مؤمنان در مورد یک دیگر را می‌پذیرد]
    النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرمود:[ در میان امتم مردی هست که خداوند با شفاعت او جمعیتی بیش از قبیله بنی تمیم را وارد بهشت می‌کند]
    رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم فرمود و شیعیان امامیه هم این حدیث راروایت می‌کنند که با شفاعت علي بن أبي طالب (عليه السلام) جمعیتی بیش از قبیله بنی تمیم بلکه به اندازه قبایل ربیعة و مضر وارد بهشت می‌شوند . چگونه چنین نباشد. السیوطی هم روایت کرده شهید برای هفتاد نفر از اهل بیتش شفاعت می‌کند و البیهقی در الاعتقاد و از انس بن مالک آورده که رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است:[ من اولین شفیع در روز قیامت هستن و بیشترین پیروان را در میان انبیاء دارم. برخی از انبیاء در روز قیامت در حالی حاضر می‌شوند که تنها یک نفر آنها را تصدیق کرده است]
    انتهى الاقتباس

    پایان اقتباس احادیث اهل سنت و جماعت؛
    احادیث شفاعت آنها با احادیث شیعیان توافق دارد ولی من خدا را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است که من تمام اینها را زیر پا می‌گذارم و به احادیث شیطانی که برخلاف آیات محکم قرآن و موافق آیات متشابهی است که هم چنان نیازمند تأویل هستند؛ تمسک نمی‌جویم.
    ای مردم از خدا بترسید و آن چه که شما را به شک و تردید می‌اندازد رها کرده و چیزی را بگیرید که شما را به شک نمی‌اندازد ؛که این برای‌تان بهتر است، باشد که تقوا کنید. آیا فکر می‌کنید اگر به آیات محکم و بینه و ام الکتاب تمسک جستید؛ در دنیا هلاک شده و در آخرت عذاب خواهید شد؟ به پروردگارعالمیان قسم که هرگز چنین نخواهد شد. بلکه به فوز بزرگی نایل خواهید شد و به راه راست-صراط مستقیم- هدایت می‌گردید چون از شفاعت در پیشگاه خدا مأیوس شده و با توبه و انابه به سوی خدا رو کرده و به رحمت او امیدوار شده و با رحمت خدا از هرچیز دیگر بی‌نیاز شده‌اید. چه کسی بیش از خداوند ارحم الراحمین نسبت به شما رحم دارد؛ یا مگر گمان می‌کنید خداوند منکراین خواهد شد که بیش از همه بندگانش نسبت به شما رحم دارد؟ اما وعده خدا حق است و او ارحم الراحمین است...
    ای عجب از شیعیان و اهل سنت و جماعت! چطور از کسانی درخواست شفاعت دارید که رحمت‌شان کمتر از خداوند ارحم الراحمین است؟ به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم؛ به خدا شرک آورده‌اید، مگر کسی که پروردگارم به او رحم کند و در پیشگاه خداوند به امید ولیّ نباشد که شفاعتش را بکند؛ آیا از خدا نمی‌ترسید؟
    ای امت اسلام!متشابهات را به اهل آن واگذار نمایید تا تأویل‌شان را برایتان بیاورند و به محکمات قرآن عظیم اعتصام داشته باشید تا به صراط مستقیم هدایت گردید. ولی متأسفانه؛ ای جماعت شیعیان اثنی عشری و ای اهل سنت و جماعت که به شفاعت معتقدید؛ همانا که قلب همه‌ی شما از حق منحرف شده است؛ آیا می‌دانید انحراف قلب از حق چیست؟ پیروی از آیات مشابه قرآن عظیم و روگرداندن از آیات محکم و بینه‌ای است که آیات ام الکتاب و مادر قرآن هستند و تنها قلب‌هایی که از حق منحرف باشند از آن آیات رو می‌گردانند محکمات واضحی را که برای عالم و جاهل روشن و بینه است رها کرده واز متشابهات پیروی می‌کنند که علی‌رغم تشابه لفظی؛ ظاهرآنها برخلاف آیات محکم است و متشابهات برعکس آیات محکم هستند. یعنی شما می‌بینید آیات محکم وام الکتابی که برای عالم وجاهل روشن هستند؛ شفاعت در پیشگاه پروردگار را به کلی رد می‌کنند. مثل فرموده خداوند تعالی:
    {هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {أمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣﴾قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤﴾} صدق الله العظيم [الزمر].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (18) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار:19].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} صدق الله العظيم [لقمان:33].
    و نفی خدا در مورد این که رسولش نقشی در شفاعت داشته باشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ(127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (129)} صدق الله العظيم [آل عمران].
    و تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254]،
    ای امت اسلام این آیات از محکمات و آیات ام الکتابند که برای عالم و جاهل‌تان روشن و واضح می‌باشند:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].
    آیا از نظر شما این آیه محکم است یا متشابه که نیاز به تأویل داشته باشد؟ آیا ایمان نمی‌آورید؟ اما کسانی از شیعیان و اهل سنت که به شفاعت اعتقاد دارند؛ قلب‌هایشان از آیات محکم و بینه و ام الکتاب منحرف است و آنها را واگذاشته و از آیات متشابهی که درمورد شفاعت آمده‌آند پیروی می‌کنند و لذا هم خودشان گمراه شده‌اند و هم دیگران را از راه درست به گمراهی کشانده‌اند. علت انحراف قلبی آنها این است که از آیات متشابهی پیروی می‌کنند که هم چنان نیاز است تا از کتاب تأویل شوند و از آیات محکمی که برای عالم وجاهل روشن و بینه است رومی‌گردانند. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُو الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].
    خداوندا ابلاغ کردم؛ خدایا شاهد باش وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله وعبده؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    * برای اطلاع بیشتر درمورد رستاخیز اول که قبل از برپایی قیامت رخ خواهد داد به بیانات امام در مورد رستاخیز اول در لینک زیر مراجعه شود:
    https://mahdialumma.net./showthread.php?16077

    ** روز″الآزفة″ روزی از ایام الله است و بر طبق کتاب روزی است که سفر به زمین دارای دو مشرق در آن به انجام خواهد رسید و برای همین با نام روز ″الآزفةنامیده می‌شود.و اما روز رستاخیز و برانگیخته شدن شامل و فراگیر؛ بعد ازآنی فرا می‌رسد که خداوند تمام موجودات زنده ملکوت را هلاک کرده باشد و حتی هشت ملکی که عرش عظیم را حمل می‌کنند نیز هلاک می‌شوند:
    https://mahdialumma.net./showthread.php?24493

    اقتباس المشاركة 141009 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..




    - 2 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    13 - ذو القعدة - 1430 هـ
    01 - 11 - 2009 مـ
    12:05 صباحاً
    ـــــــــــــــــــــ



    بيان الإمام المهديّ عن:
    الآيات المحكمات والمتشابهات، وعن نفي الشفاعة، ونفي رؤية الله يوم القيامة ..


    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
    {سبحان رَبِّكَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿180﴾ وَسَلَامٌ عَلَى الْمرسلينَ ﴿181﴾ وَالْحَمْدُ لِلَّهِ ربّ العالمين ﴿182﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

    فاتّقِ الله أيّها الرجل، فإنّ المهديّ المنتظَر لم يقل ما وصفتني به بغير الحقّ بل قلنا ما يلي:
    [والروايات التي أكثرها خزعبلات أفركها بنعل قدمي جميعاً]
    فتمّ نسخه كما هو.

    أما الحقّ من الروايات فحتماً لن تخالف القرآن، وإذا كانت لا تخالف القرآن ولا تتّفق معه فأضعف الإيمان لن تخالف العقل والمنطق، أما الباطل فأجده مخالفاً لحُكم الله لأنّه مُفترى على الله ورسوله بين الأحاديث الحقّ فأكثر الأحاديث في السُّنة النبويّة وفي روايات الشيعة أكثرها قد جاءت من عند غير الله أيّ من عند الطاغوت، ولذلك نجدها تخالف لمُحكم كتاب الله ولذلك أفركها بنعل قدمي ولا أبالي وآتيكم بالحقّ البديل من حقائق القول الثقيل وأهدي بالقرآن العظيم سواء السبيل.

    ويا معشر السُّنة والشيعة، والله الذي لا إله غيره إنكم اتّبعتم كثيراً من الروايات والأحاديث المكذوبة على النّبي عليه الصلاة والسلام كمثل عقيدتكم في المهديّ المنتظَر بأنّ المسلمين هم الذين يختارون خليفة الله الإمام المهديّ في قدره المقدور في الكتاب المسطور.

    فأمّا الشيعة فاختاروه من قبل أكثر من ألف عامٍ في غير قدره المقدور في الكتاب المسطور، وأما السُّنة فعقيدتهم أنهم هم الذين سوف يختارونه في قدره المقدور فيقولون له: "إنّك أنت المهديّ المنتظَر بشرط أن يرفض أنّه المهديّ المنتظَر ثم يصرّوا عليه أنّه المهديّ المنتظَر فيجبرونه على البيعة وهو صاغر! وإنّهم لكاذبون كما كذبت الشيعة من قبل، وإليكم سؤال المهديّ المنتظر وهو: فما يُدريكم يا معشر الشيعة والسُّنة بالقدر المقدور في الكتاب المسطور لبعث المهديّ المنتظَر وكيف تستطيعون أن تصطفوه من بين البشر؟ وقال الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ} صدق الله العظيم [البقره:111]، فما ظنّكم بالبرهان؟ فهل تأتون به من عند أنفسكم أم إنّ برهان الدعوة الحقّ يكون من الرحمن. تصديقاً لقول الله تعالى: {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].

    فانظروا يا معشر الشيعة الاثني عشر ويا معشر السُّنة إلى البرهان الحقّ الذي كان يُحاج به النّاس محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم. قال الله تعالى:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ هَذَا ذِكْرُ مَنْ مَعِي وَذِكْرُ مَنْ قَبْلِي بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ الحقّ فَهُم معرضونَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:24].

    ولن يهتدي إلى الحقّ من النّاس أجمعين إلا الذين اعتصموا بالبرهان المبين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥} صدق الله العظيم [النساء].

    إذاً يا معشر الشيعة والسُّنة، لقد أمركم الله بالاعتصام بالبرهان من ربّكم والكفر بما خالفه، وتبيّن لكم أن البرهان هو القرآن العظيم، وتبيّنت لكم الفتوى من ربّ العالمين أنّه لن يهتدي إلى الحقّ إلا الذين اعتصموا به. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُم بُرْهَانٌ مِّن رَّبِّكُمْ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكُمْ نُورًا مُّبِينًا ﴿١٧٤فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّـهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَيُدْخِلُهُمْ فِي رَحْمَةٍ مِّنْهُ وَفَضْلٍ وَيَهْدِيهِمْ إِلَيْهِ صِرَاطًا مُّسْتَقِيمًا ﴿١٧٥} صدق الله العظيم، فعلِمتُم الآن ما هو حبل الله الذي أمركم الله أن تعتصموا بمُحكمه ولا تفرقوا. تصديقاً لأمر الله في محكم كتابه في قول الله تعالى: {وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا} صدق الله العظيم [آل عمران:103].

    ولذلك تجدون المهديّ المنتظَر يُناديكم للرجوع إلى كتاب الله القرآن العظيم المحفوظ من التحريف والاحتكام والاعتصام بمحكم القرآن العظيم الذي جعله الله كتاباً مُفصّلاً حُكماً عربيّاً مبيناً.

    ولربّما يظنّ الذين لا يعلمون أنّ المهديّ المنتظَر قرآنيٌّ ولذلك هو يدعو إلى القرآن العظيم وحده ويكفر بالسُّنة النبويّة، ثم يردّ عليه الإمام المهديّ الحقّ من ربّكم ونقول: إنّك لمن الجاهلين فهل تعلم ما هي السُّنة النبويّة الحقّ؟ إنّما هي قد جاءت بياناً لهذا القرآن العظيم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:44].

    وإنّما يبعث الله المهديّ المنتظَر ليُبيّن للناس القرآن العظيم كما كان يُبيّنه محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ولا ينبغي أن يختلف بيان المهديّ المنتظر عن بيان جدّه محمد رسول الله شيئاً لو كنتم تتفكّرون، ولو قارنتُم بيان محمدٍ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- الحقّ وبيان الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني لوجدتم أنّ محمداً -صلّى الله عليه وآله وسلّم- وناصر محمد ينطقان بمنطقٍ واحدٍ لا يختلف شيئاً. وعلى سبيل المثال فقد علمتم فتوى المهديّ المنتظَر بالاعتصام بالقرآن العظيم والدعوة إلى الاحتكام إليه والكفر بما خالفه ومن ثم يأتيكم بالبرهان المبين من ذات القرآن العظيم ومن ثم تقومون بالمُقارنة بين فتوى رسول الله محمد وناصر محمد فإذا هي نفس وذات الفتوى وهذه فتوى محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- في السُّنة النبويّة الحقّ من مُختلف المصادر.

    وقال محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [أتاني جبريل فقال: يا محمد. إن الأمّة مفتونةٌ بعدك. فقلت له: فما المخرجُ يا جبريل؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبرُ ما بعدكم، وحُكم ما بينكم، وهو حبلُ الله المتين، وهو الصراطُ المستقيم، وهو قولٌ فصلٌ، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبارٍ ويعملُ بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علماً سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عند ردّ ه، وهو الذي لا تُفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط] رواه أحمد في مسنده.

    وقال محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا من مأدبته ما استطعتم. إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصبة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتّبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ. اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته، كل حرف عشر حسنات. أما إني لا أقول (الم) حرف، ولكن ألف حرف، ولام حرف، وميم حرف] رواه الحاكم.

    وقال محمدٌ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [حامل القرآن حامل راية الإسلام، من أكرمه فقد أكرم الله، ومن أهانه فعليه لعنة الله] مسند الفردوس.

    وقوله:
    [إن الله يرفع بهذا القرآن أقواماً ويضع به آخرين] رواه مسلم.

    ألا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال:
    [كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضلّه الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذِّكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}[الجن]. من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هُدي إلى صراط مستقيم]. خذها إليك يا أعور.. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده مجهول وفي الحارث [الأعور] مقال - المحدث: الترمذي - المصدر: سنن الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن فقلنا: يا رسول الله ما المخرج منها قال:
    [كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبّار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضلَّه الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا: {إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا}من قال به صدق ومن حكم به عدل ومن اعتصم به هُدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان عامة ما يرويه لا يتابع عليه - المحدث: ابن عدي - المصدر: الكامل في الضعفاء - الصفحة أو الرقم: 5/8.

    وعن رسول الله صلى الله عليه وآله سلم:
    ذكر رسول الله صلى الله عليه وسلم الفتن، فقلنا:ما المخرج منها؟ قال: كتاب الله عز وجل، فيه نبأ ما قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما بعدكم، وهو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم وهو الذي لا تلتبس به الألسن ولا تزيغ به الأهواء ولا يخلق عن كثرة الردّ، ولا يشبع منه العلماء ولا تنقضي عجائبه، وهو الذي لم يتناه الجن إذ سمعته أن قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآناً عَجَبَاً}من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن اعتصم به فقد هدي إلى صراط مستقيم. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [فيه] شعيب بن صفوان لا يتابع عليه - المحدث: ابن القيسراني - المصدر: ذخيرة الحفاظ - الصفحة أو الرقم: 3/1348.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [إلا إنها ستكون فتنة فقلت ما المخرج منها يا رسول الله قال كتاب الله فيه نبأ ما كان قبلكم وخبر ما بعدكم وحكم ما بينكم وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله وهو حبل الله المتين وهو الذكر الحكيم وهو الصراط المستقيم هو الذي لا تزيغ به الأهواء ولا تلتبس به الألسنة ولا يشبع منه العلماء ولا يخلق على كثرة الردّ ولا تنقضي عجائبه هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا {إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد فآمنا به} من قال به صدق ومن عمل به أجر ومن حكم به عدل ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: لا ينبغي أن يعول عليه - المحدث: ابن العربي - المصدر: عارضة الأحوذي - الصفحة أو الرقم: 6/43.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 78-
    [إنها ستكون فتن، قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ فقال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تختلف به الآراء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، ولا يشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: [له] طرق - المحدث: ابن تيمية - المصدر: درء التعارض - الصفحة أو الرقم: 5/268.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 143619 -
    [أتاني جبريل عليه السلام فقال: يا محمد إن أمتك مختلفة بعدك قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل قال:فقال: كتاب الله تعالى به يقصم الله كل جبار ومن اعتصم به نجا ومن تركه هلك مرتين قول فصل وليس بالهزل لا تختلقه الألسن ولا تفنى أعاجيبه فيه نبأ ما كان قبلكم وفصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف جدا - المحدث: أحمد شاكر - المصدر: مسند أحمد - الصفحة أو الرقم: 2/89.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: (42319 -
    [إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما كان قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله]. الحديث.. الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 6393

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 95994 -
    [أتاني جبريل فقال: يا محمد ! إن أمتك مختلفة بعدك، قال:فقلت له:فأين المخرج يا جبريل؟ قال:فقال: كتاب الله تعالى، به يقصم الله كل جبار، من اعتصم به نجا، ومن تركه هلك، مرتين، قول فصل، وليس بالهزل، لاتختلقه الألسن، ولا تفنى أعاجيبه، فيه نبأ ما كان قبلكم، فصل ما بينكم وخبر ما هو كائن بعدكم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: السلسلة الضعيفة - الصفحة أو الرقم: 1776

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 94685 -
    [إنها ستكون فتن قلت: فما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيع به الأهواء، ولا تلتبس به الألسن، ولا تنقضي عجائبه، ولا تشبع منه العلماء، من قال به صدق، ومن عمل به أجر، ومن حكم به عدل، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: إسناده ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: شرح الطحاوية - الصفحة أو الرقم: 71.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 90259 -
    [أتاني جبريل، فقال: يا محمد ! إن الأمّة مفتونة بعدك، قلت له:فما المخرج يا جبريل. قال: كتاب الله، فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو حبل الله المتين، وهو الصراط المستقيم، وهو قول فصل، ليس بالهزل، إن هذا القرآن لا يليه من جبار فيعمل بغيره، إلا قصمه الله، ولا يبتغي علما سواه إلا أضله الله، ولا يخلق عن ردّ ه، وهو الذي لا تفنى عجائبه، من يقل به يصدق، ومن يحكم به يعدل، ومن يعمل به يؤجر، ومن يقسم به يقسط]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 74.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 83464 -
    [إنها ستكون فتنة، قيل:فما المخرج منها؟ قال: كتاب الله، فيه نبأ من قبلكم، وخبر من بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، هو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تشبع منه العلماء، ولا تلتبس به الألسن، ولا يخلق عن الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تفته الجن إذ سمعته عن أن قالوا: ( إنا سمعنا قرآنا عجبا يهدي إلى الرشد ) من قال به صدق، ومن حكم به عدل، ومن عمل به أجر، ومن دعا إليه هدي إلى صراط مستقيم]. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: ضعيف جداً - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الجامع - الصفحة أو الرقم: 2081.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 36882 -
    [مررت في المسجد، فإذا النّاس يخوضون في الأحاديث، فدخلت على عليّ، فقلت: يا أمير المؤمنين ! إلا ترى أن النّاس قد خاضوا في الأحاديث؟ ! قال:و قد فعلوها؟ قلت:نعم ! قال أما إني سمعت رسول الله صلى الله عليه وسلم يقول: ألا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ قال: كتاب الله فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، وهو الفصل ليس بالهزل من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم. هو الذي لا يزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه. هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}. الراوي: الحارث - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترمذي - الصفحة أو الرقم: 2906.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: (99779 -
    [إلا إنها ستكون فتنة، فقلت: ما المخرج منها يا رسول الله؟ ! قال: كتاب الله: فيه نبأ ما قبلكم، وخبر ما بعدكم، وحكم ما بينكم، هو الفصل، ليس بالهزل، من تركه من جبار قصمه الله، ومن ابتغى الهدى في غيره أضله الله، وهو حبل الله المتين، وهو الذكر الحكيم، وهو الصراط المستقيم، وهو الذي لا تزيغ به الأهواء، ولا تلتبس به الألسنة، ولا يشبع منه العلماء، ولا يخلق عن كثرة الردّ ، ولا تنقضي عجائبه، هو الذي لم تنته الجن إذ سمعته حتى قالوا:{إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿1﴾ يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ}. الراوي: علي بن أبي طالب - خلاصة الدرجة: مخرج في "السلسلة الضعيفة" - المحدث: الألباني - المصدر: مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 2080

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 198020 -
    [إن هذا القرآن مأدبة الله فاقبلوا مأدبته ما استطعتم إن هذا القرآن حبل الله والنور المبين والشفاء النافع عصمة لمن تمسك به ونجاة لمن اتبعه لا يزيغ فيستعتب ولا يعوج فيقوم ولا تنقضي عجائبه ولا يخلق من كثرة الردّ اتلوه فإن الله يأجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات أما إني لا أقول الم حرف ولكن ألف حرف ولام حرف وميم حرف]. الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: [فيه] إبراهيم الهجري عن أبي الأحوص - المحدث: المنذري - المصدر: الترغيب والترهيب - الصفحة أو الرقم: 2/302.

    وعن رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم: 80467 -
    [إن هذا القرآن مأدبة الله، فاقبلوا مأدبته ما استطعتم، إن هذا القرآن حبل الله، والنور المبين، والشفاء النافع، عصمة لمن تمسك به، ونجاة لمن اتبعه، لا يزيغ فيستعتب، ولا يعوج فيقوم، ولا تنقضي عجائبه، ولا يخلق من كثرة الردّ ، اتلوه ؛ فإن الله يؤجركم على تلاوته كل حرف عشر حسنات، أما إني لا أقول لكم: ( ألم ) حرف، ولكن ألف ولام وميم]. الراوي: عبدالله بن مسعود - خلاصة الدرجة: ضعيف - المحدث: الألباني - المصدر: ضعيف الترغيب - الصفحة أو الرقم: 867.
    _______________________


    فبالله عليكم فهل وجدتم أنّ بيان محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- الحقّ جاء مخالفاً لبيان ناصر محمد اليماني؟ أفلا تتقون يا معشر الشيعة والسُّنة؟ وإنما يبعث الله المهديّ المنتظَر ليُعيد المسلمين إلى منهاج النبوة الأولى فأبيّن للناس القرآن العظيم بإذن الله ربّ العالمين كما كان يبيّنه محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- ولا ينبغي للمهديّ المنتظَر الحقّ أن يتبع أهواءكم يا معشر الشيعة والسُّنة ولا ينبغي للمهديّ المنتظَر أن يبحث عن رضوانكم وما كان للحقّ أن يتبع أهواءكم ولو نتبع أهواءكم لما أغنيتم عنى من الله شيئاً. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَاهُ حُكْماً عَرَبِيّاً وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءهُم بَعْدَ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَكَ مِنَ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ وَاقٍ (37)} صدق الله العظيم [الرعد].

    ويا معشر الشيعة والسُّنة، قد أصبح رضوانكم غايةً لا يستطيع المهديّ المنتظَر أن يدركها، فإن اتَّبعت افتراءكم وقلت أنا الإمام المهديّ محمد بن الحسن العسكري فسوف أنال غضبَ أهل السُّنة والجماعة ولعنتهم ولن يُصدّقني الشيعة حتى ولو اتبعت افتراءهم لأنّهم سوف يقولون: "إنْ كنت حقاً الإمام المهدي محمد بن الحسن العسكري فلا بُدّ لك أن تكون علام الغيوب فتحفظنا من أعدائنا وتعلم بأسمائنا وأسماء آبائنا وأمهاتنا وتعلم بجميع سرائرنا"! ثم أقول: سبحان الله العظيم! فهل كنت إلا خليفة لله عليكم وإماماً لكم أهديكم بالقرآن المجيد إلى صراط العزيز الحميد؟

    وإن اتَّبعت افتراء أهل السُّنة والجماعة وقلت أنا الإمام محمد بن عبد الله فحتماً سوف أنال غضبَ ولعنة أهل الشيعة برغم أنّ أهل السُّنة والجماعة لن يصدّقوني حتى ولو اتّبعتُ افتراءهم وقلت أنا الإمام المهدي محمد بن عبد الله لقالوا: "لا ينبغي للمهدي المنتظر أن يقول للناس أنا المهديّ المنتظر محمد بن عبد الله؛ بل نحن من نعلم أنّه هو المهديّ المنتظر فنصطفيه من بين البشر في قدره المقدور في الكتاب المسطور، شرط أن لا يعلم أنه خليفة الله المهديّ المنتظر بل نحنُ أهل السُّنة والجماعة من يصطفي خليفة الله الإمام المهديّ محمد بن عبد الله، فنعرّفه على شأنه أنه خليفة الله الإمام المهديّ". ويا سبحان الله العظيم! فيا أهل العقول هل يقبل هذا العقل والمنطق؟ فما يدريكم أي النّاس المهديّ المنتظر؟ وما يُدريكم بقدره المقدور في الكتاب المسطور؟ أم إن الله هو من بعثكم إلى المهديّ المنتظَر لتُنبئونه أنه هو المهديّ المنتظَر اصطفاه الله خليفة عليكم:
    {قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كنتم صَادِقِينَ}صدق الله العظيم.

    ألا والله لا تستطيعون أن تأتوا بالبرهان المبين لا من كتاب الله ولا من سُنّة رسوله الحقّ، بل قد أفتاكم محمدٌ رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- أنّ الله هو من يبعث المهديّ المنتظَر إلى البشر في قدره المقدور في الكتاب المسطور على اختلافٍ بينكم وتفرق أمّتكم. وقال محمد رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لو لم يبق من الدهر إلا يوم لبعث الله رجل من أهل بيتي يملؤها عدلاً كما ملئت جوراً].

    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لا تذهب الدنيا حتى يبعث الله رجلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي يملأ الأرض عدلاً كما ملئت جوراً وظُلماً].

    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم:
    [لَو لَم يَبقَ من الدنيا إلا يوم، لَبعثَ اللهُ فيه رجُلاً من أهل بيتي يواطئ اسمه اسمي].

    وهذه من فتاوى محمدٍ رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم أنّ الله هو الذي يختصّ ببعث المهديّ المنتظَر فيختار خليفةً من بين البشر في قدره المقدور في الكتاب المسطور وليس لأهل السُّنة والجماعة ولا الشيعة الاثني عشر من الأمر شيئاً. فما أشبهكم بشياطين البشر يا معشر الشيعة الاثني عشر ويا معشر أهل السُّنة والجماعة، فإن يكن الحكم الحقّ معكم في مسألةٍ ما فتجدوا البرهان للحقّ الذي معكم في كتاب الله وفي سنَّة رسوله فُسرعان ما تأتون ببرهانكم من كتاب الله ومن سُنّة رسوله الحقّ، حتى إذا جئنا بما يخالف لمعتقداتكم الباطلة وأتينا بالبرهان المبين من محكم كتاب الله ومن ثم يقول الشيعة الاثني عشر: "إنّما القرآن ذو أوجه متعددة". ومن ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظَر وأقول: بل أنتم ذوي وجوهٍ متعددةٍ ووجه كتاب الله كوجه الشمس بمُنتصف السماء للناظر إليها بوقت الظهيرة ولكنكم للحقّ كارهون، ثم يقولون: "وحسبنا ما ورد عن أسلافنا من الروايات والأحاديث عن الأئمة الراسخين في العلم من الذين يعلمون كتاب الله، أما نحن فلسنا من أئمة أهل البيت الراسخين في العلم الذين كانوا يعلمون أوجه القرآن ولذلك حسبنا ما وجدنا عليه آباءنا من قبلنا ونحن بآثارهم مهتدون ومُقتدون حتى ولو خالف لمحكم القرآن العظيم حسب زعمك إنما القرآن ذو وجوه متعددة". قاتلكم الله يا معشر الشيعة الاثني عشر فأنّى تؤفكون، وإنّما الراسخون في العلم يعلمون المتشابه من القرآن ولكنّ الله لم يجعل عليكم الحجّة في آيات الكتاب المتشابهات والتي لا يعلم تأويلها إلا الله ويُعلِّم بها من يشاء، بل جعل الحجّة عليكم في آيات الكتاب المحكمات البيّنات هُن أمّ الكتاب، وهل يحاجُّكم المهديّ المنتظر إلا بآيات الكتاب المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب يفهمها عالمكم وجاهلكم؟ ولكنّكم للحقّ كارهون لأنّه صار في مُعتقدكم أنّ حبل النّجاة هو الاستمساك بالعترة ورواياتهم وليس بكتاب الله القرآن العظيم لأنّهم الوحيدون الذين يعلمون بتأويل آيات هذا القرآن. ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظَر بالحقّ: ولكنّي لم أجد رسالةَ الله القرآنَ العظيم أنّه قد أرسلها إلى أئمة آل البيت حصرياً، ولم ينزلها حصرياً لمحمدٍ رسول الله صلى الله عليه وآله سلم؛ بل القرآن العظيم رسالة الله خاصة إلى كلّ إنسان منذ نزول القرآن إلى النّاس أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {إِنْ هُوَ إلا ذِكْرٌ لِّلْعَالَمِينَ (27) لِمَن شَاءَ مِنكُمْ أَن يَسْتَقِيمَ (28)} صدق الله العظيم [التكوير].

    ولم يجعل الله عليكم الحجّة في آيات الكتاب المتشابهات ولم يأمركم الله باتّباعها لأنّ ظاهرها يختلف عن تأويلها، بل ظاهرها يختلف عن العقل والمنطق ولذلك تجدون ظاهرها يخالف الآية المُحكمة في الكتاب وضربنا لكم على ذلك مثلاً، قال الله تعالى:
    {فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ عِنْدَ بَارِئِكُمْ} صدق الله العظيم [البقره:54]. وهذه من الآيات المتشابهات تجدون ظاهرها يخالف العقل والمنطق لأنّ بيانها غير ظاهرها، وبما أنّ ظاهرها يخالف العقل والمنطق ولذلك حتماً تجدون ظاهرها يخالف للآية المُحكمة في الكتاب في قول الله تعالى: {وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَكُمْ إِنَّ اللَّهَ كَانَ بِكُمْ رَحِيمًا (29) وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ عُدْوَانًا وَظُلْمًا فَسَوْفَ نُصْلِيهِ نَارًا وَكَانَ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرًا (30)} صدق الله العظيم [النساء].

    ولكنّ الآيات المحكمات ظاهرها كباطنها يدركها كلّ إنسانٍ ذو لسانٍ عربيٍّ مبينٍ لا يزيغ عمَّا جاء فيها إلا هالكٌ فينبذها وراء ظهره ثم يتّبع المتشابه الذي لا يزال بحاجة للتأويل، ولا يعلمُ بتأويل متشابه القرآن إلا الله ويلهمه لأئمة الكتاب ليجعله برهان الإمامة والقيادة، ولم يأمركم الله بتأويله بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً بل أمركم الله بتركه لأهل الذِّكر إذا لم يزالوا فيكم أو للمهديّ المنتظَر إذا بعثه الله في قدره المقدور في الكتاب المسطور في عصر الحوار من قبل الظهور، وأمر الله علماء المسلمين وأمّتهم أن لا يختلفوا في الدّين وأن يستمسكوا بآيات الكتاب المحكمات البيّنات لا يزيغ عما جاء فيهن فيتبع ظاهر المتشابه إلا من في قلبه زيغٌ عن الحقّ المُحكم الواضح والبيّن. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    ولكن للأسف إنّ السُّنة والشيعة يحرِّفون كلام الله وهم يعلمون، ويقولون: "إنّ القرآن لا يعلم تأويله إلا الله"؛ حين يأتي سلطان العلم من آياته المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب ثم يُعرضوا عنه إذا كان مخالفاً لِما هم به مستمسكون ثم يعرضون عنه ويحاجُّون بقول الله تعالى:
    {وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    ثم يردّ عليهم الإمام المهديّ: أفلا تتقون؟ ولكنّكم تعلمون أنّ الله لم يقصد آياته المحكمات البيّنات من آيات أمّ الكتاب بل يقصد الآيات المتشابهات فقط التي ظاهرهنَّ غير تأويلهن ولذلك لا يعلمُ بتأويلهن إلا الله، أما الآيات المحكمات فقد جعلهن الله هُنّ أمّ الكتاب وهنّ أغلب هذا الكتاب وبنسبة تسعين في المائة ولم يجعل الله الآيات المتشابهات إلا بنسبة عشرة في المائة أو أقل من عشرة بالمائة. أفلا تتقون؟

    فتدبّروا يا معشر الباحثين عن الحقّ وحكّموا عقولكم هل حقاً يقصد أنّ القرآن لا يعلم تأويله إلا الله؟ أم إنّه يقصد إن الذين في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ يذرون اتّباع آيات الكتاب المحكمات البيّنات التي جعلهن الله هُنّ أمّ الكتاب ثم يتّبعون المتشابه ابتغاء البرهان لأحاديث الفتنة وابتغاء تأويل المتشابه فيزعمون أنّ حديث فتنة موضوع أنّه قد جاء بياناً لهذه الآية المتشابهة التي لا تزال بحاجة للتأويل فيزعمون هذا الحديث جاء بياناً لها برغم أنّ الحديث يخالف العقل والمنطق ويخالف لتأويل الآية المتشابهة ويخالف لآيات الكتاب المحكمات غير أنه يتطابق مع ظاهر الآية المتشابهة. كمثال قول الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم [القيامة]؛ وهذه من الآيات المتشابهات والتي لها تأويل يختلف عن ظاهرها ومن ثم نأتي لحديث فتنةٍ موضوع فنجده يتطابق مع ظاهر هذه الآية المتشابهة وهو حديث فتنةٍ موضوعٍ مكذوبٍ عن أبي هريرة وعن النّبي صلّى الله عليه وآله وسلّم: [إنكم سترون ربّكم كما ترون القمر ليلة البدر لا تضامون في رؤيته]. فانظروا لبرهانه في قول الله تعالى: {وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ نَّاضِرَةٌ ﴿٢٢﴾ إِلَىٰ رَبِّهَا نَاظِرَةٌ ﴿٢٣﴾} صدق الله العظيم.

    ويا سبحان الله العظيم! أليس ظاهر هذه الآية المتشابهة التي لا تعلمون تأويلها قد جاء مخالفاً لآيات الكتاب المحكمات البيّنات التي علمكم الله فيهن بصفاته في الدنيا وفي الآخرة وقال الله تعالى:
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (101) ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102) لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (103) قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ ربّكم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ (104)} صدق الله العظيم [الأنعام:104].

    وفي هذه الآيات من صفات الله سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً:
    1-
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}، لم ينشئها أحدٌ قبله لأنه الأول ليس قبله شيء.
    2-
    {أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ}، أي كيف يكون له ولدٌ؟ سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً!
    3-
    {وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ}، سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً تنزَّهت صفاته وجلَّت عظمته!
    4-
    {وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ}، أي كلّ شيء هو من خلْقِ الله فأروني ماذا خلق الذين من دونه سبحانه عما يشركون.
    5-
    {وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}، أي ألا يعلمُ من خلق وهو اللطيف الخبير؟ بل أحاط بكُل شيء علماً سبحانه.
    6-
    {ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}، سبحانه وتعالى علواً كبيراً لا إله غيره.

    7-
    {لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم، لا تدركه أبصار خلقه أجمعين فلا ينبغي لها أن تراه لأنها لا تتحمل رؤية عظمة ذات الله سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً، وضرب الله لكم على ذلك مثلاً لماذا لا ينبغي لأبصار كلّ شيء أن تنظر إلى عظمة الله ذلك لأنّه ليس كمثله شيء فلا يحتمل رؤية عظمة الله إلا شيء مثله وليس مثله شيء سبحانه ولا إله غيره، ولذلك أراد الله أن يعلمكم العقيدة الحقّ بأنّه لا يتحمل رؤية الله أعظم شيء في نظركم من خلق الله وهو الجبل العظيم أعظم شيء وأقوى شيء في نظر الإنسان. وقال نبيّ الله موسى: {وَلَمَّا جَآءَ مُوسَىٰ لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ ربّه قَالَ رَبِّ أَرِنِيۤ أَنظُرْ إِلَيْكَ قَالَ لَن تَرَانِي وَلَـٰكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي فَلَمَّا تَجَلَّىٰ ربّه لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكّاً وَخَرَّ موسَىٰ صَعِقاً فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سبحانكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَاْ أَوَّلُ ٱلْمُؤْمِنِينَ}صدق الله العظيم [الأعراف:143].

    ولربّما يودّ أحد فطاحلة علماء السُّنة والجماعة من الذين اتّبعوا أحاديث الفتنة التي تُشابه ظاهر الآيات المتشابهات ويذرون الآيات المحكمات لأن في قلوبهم زيغٌ عن الحقّ أن يقاطعني فيقول: "يا من تزعم أنّك أنت المهديّ المنتظَر إنّما ذلك في الدنيا فقط ولكننا سوف نراه جليّاً يوم القيامة كما نرى القمر جليّاً". ثم يردّ عليهم المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّهم وأقول: إليكم سؤال المهديّ المنتظَر يا معشر علماء السُنة والجماعة، وهو بما يلي:

    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ} فهل تتغير هذه الصفة لله سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
    {أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ} فهل يتخذ الله ولداً يوم القيامة سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟
    {وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ} فهل تكون له صاحبة يوم القيامة سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً؟
    {وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ} هل تتغير هذه الصفة أنه الخالق سبحانه وحده لا شريك له؟
    {وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ}
    وهل تتغير هذه الصفة فيقل علمه يوم القيامة بما خلق سبحانه وتعالى؟

    {ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ}
    هل يكون معه إله يوم القيامة يُعبد معه أو من دونه سبحانه وتعالى علواً كبيراً؟

    {لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ} صدق الله العظيم.

    ونقطة السؤال هي لماذا تمّ تغيير هذه الصفة الذاتيّة لربّ العالمين في مُعتقد أهل السُّنة والجماعة برغم أنها جاءت من ضمن صفات الله ربّ العالمين؟ تصديقاً لقول الله تعالى:
    {بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَنَّى يَكُونُ له وَلَدٌ وَلَمْ تَكُنْ له صَاحِبَةٌ وَخَلَقَ كلّ شَيْءٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (101) ذَلِكُمُ اللَّهُ ربّكم لَا إِلَهَ إلا هُوَ خَالِقُ كلّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَى كلّ شَيْءٍ وَكِيلٌ (102) لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ (103) قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ ربّكم فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ (104)} صدق الله العظيم [الأنعام:103].

    ولسوف أعلمكم يا معشر أهل السُّنة والجماعة لماذا تمّ تغيير هذه الصفة لذات الله سبحانه بالحديث الذي جاء من عند غير الله -من عند الطاغوت إبليس الشيطان الرجيم- مخالفاً لمحكم كتاب الله على لسان أوليائه من شياطين البشر الذين يظهرون الإيمان ويبطنون الكفر، وذلك لأنّهم إذا لم يستطيعوا تغيير هذا المعتقد فحتماً لا شك ولا ريب سوف يفشل المسيح الكذاب في فتنة المسلمين يوم البعث الأول، إذ يقول أنا الله ربّ العالمين فيزعم أنّه هو من بعث الأموات من الكفار أجمعين، ويزعم أنّه من عرض جهنم عرضاً فمرّ بها بجانب أرض البشر، ويزعم أنّ لديه الجنة التي وعد بها الأبرار وأنّها باطن أرض البشر، ولكنّ المسلمين لن يستطيعوا أن يكذِّبوا مرور النار لأنّهم شهدوها وأهلكت كثيراً منهم، ولن يستطيعوا أن يكذِّبوا بالجنة من تحت الثرى لأنّها حقيقة وليست بسحر، ولن يستطيعوا أن يكذِّبوا ببعث الأموات لأنّه بعثٌ حقيقيٌّ لجميع الذين كانوا كافرين من الأمم الأولى، ويقول أنّه الله الذي أنزل القرآن العظيم، ولكنّ المسلمين المؤمنين بالقرآن العظيم الذين يتّبعون مُحكمه سوف يقولون:
    "أولاً، كيف تكلمنا مواجهة ونحن نراك؟ والله قال في محكم القرآن العظيم:
    {وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إلا وَحْياً أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ أنّه عَلِيٌّ حَكِيمٌ} صدق الله العظيم [الشورى:51]، فكيف تكلمنا مواجهة ونحن نراك؟".

    فيُغلب عدوّ الله وتقام عليه الحجّة بالحقّ، وإن لم تتّبعوا المهديّ المنتظَر فإنّكم لمفتونون يا معشر السُّنة والجماعة أفلا تتّقون؟ بل أكثر الافتراء بأحاديث الفتنة الموضوعة هي لدى أهل السُّنة والجماعة ووقعوا في مصيدة الأحاديث المُفتراة، ولكنّي أشهد لله إنّهم أقل شِركاً من الشيعة الاثني عشر وإنّ الذين يدعون أئمة آل البيت والمهديّ المنتظَر من دون الله قد أشركوا بالله وضلّوا ضلالاً بعيداً، ولكن كذلك أشهدُ لله شهادة الحقّ اليقين إنّ الذين ينتظرون شفاعة محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- يوم القيامة قد أشركوا بالله ومنهم أهل السُّنة والجماعة وإنّما الشيعة أشدّ إشراكاً ومبالغة في آل البيت بغير الحقّ، وجميع الذين يعتقدون بالشفاعة بين يدي الله كذلك هم مشركون بالله ولكنّهم درجات في الشرك واتّبعوا الآيات المتشابهات وأعرضوا عن الآيات المحكمات، وسبقت فتوانا في شأن الآيات المحكمات أنّهن آياتٌ مُحكماتٌ بيّنات هُنّ أمّ الكتاب تأتي في قلب وذات الموضوع، وأما المتشابهات فتأتي مخالفة للآية المُحكمة برغم التشابه اللفظي ولكنّها تخالفها في ظاهرها، فمثلاً يأتي في الآية ذكر الشفاعة ولكنّها تأتي مخالفة للآية المُحكمة، مثال على ذلك: تجد الفتوى المحكمة البينة بنفي الشفاعة بين يدي الله في جميع آيات الكتاب المحكمات مثال قول الله تعالى:
    {هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    مِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّـهِ شُفَعَاءَ ۚ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿٤٣قُل لِّلَّـهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا ۖ لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْ‌ضِ ۖ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْ‌جَعُونَ ﴿٤٤} صدق الله العظيم [الزمر].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (18) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار:19].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} صدق الله العظيم [لقمان:33].

    ونفى الله أن يكون لرسوله من الشفاعة شيء. وقال الله تعالى:
    {لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ(127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (129)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أيّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254]، وهذه من الآيات المحكمات البيّنات لعالم الأمّة وجاهلها.

    ومن ثم نأتي للآيات المتشابهات وسوف نجدهنّ يخالفن المُحكم في ظاهرهنّ وإن كان هناك تشابهاً لفظيّاً ولكنه يفيد العكس عن الآية المحكمة. ولكن المتشابه مطابق لأحاديث الفتنة الموضوعة، فأما الذين في قلوبهم زيغٌ فيتّبعون أحاديث الفتنة الموضوعة ظنّاً منهم أنّها جاءت بياناً لهذه الآيات التي لا تزال بحاجة للتأويل ولكن جاء حديث الفتنة مُطابقاً لظاهر الآية المتشابهة ومخالفاً للآية المُحكمة.

    ونأتي لبعض الأحاديث المفتراة عند الشيعة الاثني عشر وعند أهل السُّنة والجماعة:

    اقتباس المشاركة :
    عن علي بن أبي حمزة قال:قال رجل لأبي عبد الله عليه السلام:إن لنا جاراً من الخوارج يقول:إن محمداً صلى الله عليه وآله يوم القيامة همه نفسه فكيف يشفع؟! فقال أبو عبد الله عليه السلام: ما أحدٌ من الأولين والآخرين إلا وهو يحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يوم القيامة.

    عن عبيد بن زرارة قال: سئل أبو عبد الله عليه السلام عن المؤمن هل له شفاعة؟ قال:نعم، فقال له رجل من القوم:هل يحتاج المؤمن إلى شفاعة محمد يومئذ؟ قال:نعم إن للمؤمنين خطاياً وذنوباً، وما من أحد إلا ويحتاج إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله يومئذ.

    قال:وسأله رجل عن قول رسول الله صلى الله عليه وآله:أنا سيد ولد آدم ولا فخر؟ قال:نعم، يأخذ حلقة باب الجنة فيفتحها فيخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع أطلب تعط، فيرفع رأسه ثم يخر ساجداً فيقول الله: إرفع رأسك إشفع تشفع واطلب تعط، ثم يرفع رأسه فيشفع فيشفع، ويطلب فيعطى.

    قال:حدثني أبي، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي العباس المكبر قال:دخل مولى لامرأة علي بن الحسين عليه السلام على أبي جعفر عليه السلام يقال له أبو أيمن فقال: يا أبا جعفر يغرون النّاس ويقولون شفاعة محمد شفاعة محمد ؟!.

    فغضب أبو جعفر عليه السلام حتى تربَّدَ وجهه، ثم قال:ويحك يا أبا أيمن ! أغرَّك أن عفَّ بطنك وفرجك؟! أما لو قد رأيت أفزاع القيامة لقد احتجت إلى شفاعة محمد صلى الله عليه وآله ! ويلك ! فهل يشفع إلا لمن وجبت له النار ؟!

    ثم قال أبو جعفر عليه السلام:إن لرسول الله صلى الله عليه وآله الشفاعة في أمته، ولنا الشفاعة في شيعتنا، ولشيعتنا الشفاعة في أهاليهم.

    ثم قال: وإن المؤمن ليشفع في مثل ربيعة ومضر، فإن المؤمن ليشفع حتى لخادمه ويقول: يارب حقّ خدمتي كان يقيني الحر والبردّ. ورواه في بحار الأنوار: 8/38 وفي تفسير نور الثقلين:4/102 و334.

    وفي الأدب المفردّ للبخاري/224: ((حدثنا ‏ ‏سليمان بن حرب ‏حدثنا ‏حماد بن زيد ‏حدثنا ‏ ‏معبد بن هلال العنزي ‏قال ‏اجتمعنا ناس من ‏أهل ‏ ‏البصرة ‏ ‏فذهبنا إلى ‏ ‏أنس بن مالك ‏وذهبنا معنا ‏ ‏بثابت البناني ‏إليه يسأله لنا عن حديث الشفاعة فإذا هو في قصره فوافقناه ‏ ‏يصلي الضحى فاستأذنا فأذن لنا وهو قاعد على فراشه فقلنا ‏ ‏لثابت ‏لا تسأله عن شيء أول من حديث الشفاعة فقال يا ‏ ‏أبا حمزة ‏ ‏هؤلاء إخوانك من ‏أهل ‏البصرة ‏جاءوك يسألونك عن حديث الشفاعة فقال حدثنا ‏ ‏محمد ‏ ‏صلى الله عليه وسلم ‏قال ‏إذا كان يوم القيامة ‏ماج ‏النّاس بعضهم في بعض فيأتون ‏آدم ‏فيقولون اشفع لنا إلى ربك فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بإبراهيم ‏ ‏فإنه ‏خليل الرحمن ‏فيأتون ‏إبراهيم ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بموسى ‏فإنه كليم الله فيأتون ‏موسى ‏ ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏بعيسى ‏فإنه روح الله وكلمته فيأتون ‏عيسى ‏فيقول لست لها ولكن عليكم ‏ ‏بمحمد ‏صلى الله عليه وسلم ‏ ‏فيأتوني فأقول أنا لها فأستأذن على ربّي فيؤذن لي ويلهمني محامد أحمده بها لا تحضرني الآن فأحمده بتلك المحامد وأخر له ساجدا فيقول يا ‏محمد ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال شعيرة من إيمان فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقال يا ‏ ‏محمد ‏ ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج منها من كان في قلبه مثقال ذرة أو خردّ لة من إيمان فأخرجه فأنطلق فأفعل ثم أعود فأحمده بتلك المحامد ثم أخر له ساجدا فيقول يا ‏محمد ‏ارفع رأسك وقل يسمع لك وسل تعط واشفع تشفع فأقول يا رب أمتي أمتي فيقول انطلق فأخرج من كان في قلبه أدنى أدنى أدنى مثقال حبة خردّ ل من إيمان فأخرجه من النار فأنطلق فأفعل.
    انتهى الاقتباس

    انتهينا من اقتباس أحاديث الفتنة المفتراة لدى الشيعة ونأتي لأحاديث أهل السُّنة والجماعة:
    اقتباس المشاركة :
    أن رسول الله صلى الله عليه وآله قال:[ إن شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ]

    وأخرج عبد الرزاق وابن المنذر عن قتادة إن النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) قال: [ تعلموا أن الله يشفّع المؤمنين يوم القيامة بعضهم في بعض ]. راجع نفس المصدر.

    وقال النّبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ إن في أمتي رجلاً ليدخلن الله الجنة بشفاعته أكثر من بني تميم ]. راجع الدر المنثور للسيوطي في تفسير الآية.

    وقال رسول الله صلّى الله عليه وآله وسلّم، والشيعة الإمامية تروي هذا الحديث كذلك في علي بن أبي طالب (عليه السلام)، حيث بشفاعته يدخل أكثر من بني تميم بل مثل ربيعة ومضر. كيف لا وقد روى السيوطي أيضاً أن الشهيد يشفع في سبعين من أهل بيته، وروى البيهقي في الاعتقاد عن أنس بن مالك قال:قال رسول الله (صلّى الله عليه وآله وسلّم): [ أنا أول شفيع يوم القيامة، وأنا أكثر الأنبياء تبعاً يوم القيامة، أن من الأنبياء لمن يأتي يوم القيامة ما معه مصدق غير واحد ].
    ......................
    انتهى الاقتباس
    انتهى الاقتباس من أحاديث أهل السُّنة والجماعة، وقد اتفقتْ في الشفاعة مع أحاديث الشيعة، ولكنّي أشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنيّ سوف أفركها بنعل قدمي، فلا أستمسك بأحاديث الشياطين التي تخالف لمحكم القرآن العظيم وتتّفق مع الآيات المتشابهات التي لا تزال بحاجة لمن يأتي بتأويلها.

    ويا قوم اتّقوا الله وذروا ما يريبكم إلى ما لا يريبكم ذلك خير لكم لعلكم تتقون، أفرأيتم لو استمسكتم بالآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب فأنّكم سوف تهلكون في الدنيا أو تُعذبون في الآخرة؟ كلا وربّ العالمين، بل سوف تفوزون فوزاً عظيماً وتهتدون إلى الصراط المستقيم لأنّكم يئِستم من الشفاعة بين يديّ الله وأنبتم إلى الله فتبتم إلى الله متاباً ورجوتم رحمة الله واستغنيتم برحمة الله، ومن ذا الذي هو أرحم بكم من الله أرحم الراحمين أم تظنون أنّ الله سوف ينكر أنّه حقاُ أرحم بكم من عباده ووعده الحقّ وهو أرحم الراحمين؟

    ويا عجبي من الشيعة وأهل السُّنة والجماعة! كيف تريدون الشفاعة ممن هم أدنى رحمةً من الله أرحمَ الراحمين؟ فوالله الذي لا إله غيره إنّكم قد أشركتم بالله إلا من رحم ربي ولا يرجو بين يدي الله وليَّاً ليشفع له عند ربه، أفلا تتقون؟

    ويا أمّة الإسلام، ذروا المتشابه لأهله ليأتوا لكم بتأويله واعتصموا بمُحكم القرآن العظيم تهتدوا إلى الصراط المستقيم، ولكن للأسف يا معشر الشيعة الاثني عشر ويا معشر أهل السُّنة والجماعة المُعتقدين بالشفاعة جميعاً إنّ في قلوبكم زيغٌ عن الحقّ، فهل تعلمون ما هو الزيغ عن الحقّ؟ وهو أن تتّبعوا الآيات المتشابهات في القرآن العظيم وتعرضوا عن الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب لا يزيغ عنهن إلا من في قلبه زيغٌ عن الحقّ فيذر محكم الكتاب الواضح والبيّن للعالم والجاهل ومن ثم يتّبع المتشابه والذي يختلف ظاهره مع الآيات المحكمات برغم التشابه اللفظي، ولكن المتشابه يأتي عكس عن المحكم، بمعنى أنّكم تجدون آيات مُحكمات بيّنات هُنّ أمّ الكتاب لعالمكم وجاهلكم تنفي الشفاعة بين يدي الله جُملةً وتفصيلاً، مثال قول الله تعالى:
    {هَلْ يَنْظُرُونَ إلا تَأويلَهُ يَوْمَ يَأتي تَأويلُهُ يَقُولُ الَّذين نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جاءتْ رسل رَبِنَا بالحقّ فَهَلْ لنا مِنْ شُفَعَاءَ فَيَشْفَعُوا لَنَا أو نُردّ فَنَعمَلَ غَيْرَ الَّذي كُنّا نَعْمَلُ قد خَسِرُوا أنفُسَهُم وَضَلَّ عَنْهُم ما كانُوا يَفتَرُون} صدق الله العظيم [الأعراف:53].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَذَرِ الَّذِينَ اتّخذوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدنيا وَذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِمَا كَسَبَتْ لَيْسَ لَهَا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ وَإِنْ تَعْدِلْ كلّ عَدْلٍ لا يُؤْخَذْ مِنْهَا أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أُبْسِلُوا بِمَا كَسَبُوا لَهُمْ شَرَابٌ مِنْ حَمِيمٍ وَعَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْفُرُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:70].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ مَا لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِن وَلِيٍّ وَلا شَفِيعٍ أَفَلا تَتَذَكَّرُونَ} صدق الله العظيم [السجدة:4].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَأَنذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذْ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ} صدق الله العظيم [غافر:18].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {أَمْ اتّخذوا مِنْ دُونِ اللَّهِ شُفَعَاءَ قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لا يَمْلِكُونَ شيئاً وَلا يَعْقِلُونَ (43) قُلْ لِلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعاً له مُلْكُ السَّمَوَاتِ وَالأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ ترجعونَ (44)} صدق الله العظيم [الزمر].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَمَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (17) ثُمَّ مَا أَدْرَاكَ مَا يَوْمُ الدّين (189) يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شيئاً وَالأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ (19)} صدق الله العظيم [الانفطار].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَاخْشَوْا يَوْمًا لا يَجْزِي وَالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَلا مَوْلُودٌ هُوَ جَازٍ عَنْ وَالِدِهِ شيئاً} [لقمان:33].

    ونفى الله أن يكون لرسوله من الشفاعة شيء. وقال الله تعالى:
    {لِيَقْطَعَ طَرَفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَوْ يَكْبِتَهُمْ فَيَنقَلِبُواْ خَآئِبِينَ (127) لَيْسَ لَكَ مِنَ الأَمْرِ شَيْءٌ أَوْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ أَوْ يُعَذَّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظَالِمُونَ (128) وَلِلّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الأَرْضِ يَغْفِرُ لِمَن يَشَاء وَيُعَذِّبُ مَن يَشَاء وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ( 129)} صدق الله العظيم [آل عمران].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أيُّها الَّذينَ آمنُوا أنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُم مِنْ قَبْلِ أن يَأتيَ يَوْمٌ لا بَيٌعٌ فِيهِ وَلا خُلّةٌ وَلا شَفَاعَةٌ والكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ} صدق الله العظيم [البقرة:254].

    ويا أمّة الإسلام إن هذه آياتٌ محكماتٌ بيّنات هُنّ أمّ الكتاب بيّنات واضحاتٌ لعالمكم وجاهلكم. مثال قول الله تعالى:
    {وَأَنذِرْ بِهِ الَّذِينَ يَخَافُونَ أَنْ يُحْشَرُوا إِلَى ربّهم لَيْسَ لَهُمْ مِنْ دُونِهِ وَلِيٌّ وَلا شَفِيعٌ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ} صدق الله العظيم [الأنعام:51].

    فهل ترون هذه الآية مُحكمةٌ أم متشابهةٌ لا تزال بحاجة للتأويل؟ أفلا تؤمنون؟! ولكن أصحاب الشفاعة من الشيعة والسُّنة والجماعة لفي قلوبهم زيغٌ عن الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب فيذروهن ويتبعوا الآيات المتشابهات في شأن الشفاعة فضلّوا وأضلّوا عن سواء السبيل، وسبب الزيغ عن الحقّ هو أنهم اتّبعوا المتشابه الذي لا يزال بحاجة للتأويل من الكتاب وأعرضوا عن آيات الكتاب المحكمات البيّنات للعالم والجاهل. وقال الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُو الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    اللهم قد بلغت اللهم فاشهد، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله وعبده؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ________________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  3. افتراضي معنای عصمت...

    -۳-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    03 - 10 - 1432
    02 - 11 - 2009
    07:53 مساءً
    ـــــــــــــــــــ

    معنای عصمت...

    بسم الله الرحمن الرحيم
    والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    ای "صافی" تو عهد خداوند را نگه نداشتی،؛ برایت خواهم گفت چرا جواب مهدی منتظر به تو خشک و کوتاه بود و حکمت دعوت به راه خداوند با موعظه حسنه را درمورد شما بکار نبردم.علت این است که من با کافران سخن نمی‌گویم؛ بلکه قومی مسلمان را مورد خطاب قرار می‌دهم که به زعم خود به قرآن عظیم ایمان دارند پنج سال می‌شود که مهدی از قرآن عظیم حجت آورده و از آنان دعوت می‌کند به کتاب خدا رجوع کنند تا درموارد اختلاف بر اساس آن برای ایشان حکم کنیم. شیعیان می‌خواهند مهدی منتظری بیاید که از کتاب بحار الأنوار پیروی کرده و از کتاب بحارالأنوار برای بشریت حجت بیاورد و یاور شیعیان اثنی عشری و عقاید ایشان باشد تا بعد از آن که از امیال آنها پیروی نمود،او را خلیل خود بدانند. اهل سنت جماعت هم مهدی منتظری را می‌خواهند که پیرو صحیح البخاری و مسلم باشد و از صحیح البخاری و مسلم برای مردم حجت بیاورد.همگی شما؛ هم شیعیان و هم اهل سنت ازکتاب خداوند قرآن عظیم روگردانید؛ ذکر محفوظ از تحریفی که اگر بنده و رسول خداوند محمد آن را ابلاغ نمی‌کرد؛ حجت بر علیه او بود و بعد از ابلاغ آن به مردم؛ حجت خداوند دربرابر همه آنان خواهد بود. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ}صدق الله العظيم [الزخرف:44]
    وتصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس}
    صدق الله العظيم [المائدة:67]

    خداوند محمد - صلّى الله عليه وآله وسلّم - نبی و بنده خود را، بعد ازابلاغ-قرآن- شاهد و گواه بر شما قرار داد و امت وسط را شاهد برمردم تا آنان رسالت فراگیر خداوند قرآن عظیم رابه تمام مردم برسانند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النّاس وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا}صدق الله العظيم [البقره:143]
    اما با کمال تأسف شیعه و سنی دچار اختلاف شدند. شیعیان با کتاب بحارالأنوار برای مردم تبلیغ کردندو اهل سنت صحیح البخاری و مسلم را و این سهم آنان از دانش است و هم خود و هم امت‌شان را گمراه کردند.

    به خدا قسم جناب صافی که خود را وفادار به عهد الهی می‌دانی؛ همه شما شیعیان و اهل سنت از کتاب خداوند قرآن عظیم، روگردانید. اگر چنین نبود، از دعوت به پذیرش حکمیت براساس کتاب خدا رونمی‌گردانیدید. شما نه بر طبق کتاب خداوند عمل می‌کنید و نه بر طبق سنت حق رسول او؛ بلکه حق و باطل را به هم آمیخته و قرآن را بخش بخش کرده‌اید و بخشی از قرآن را که با بحارالأنوار موافق است را برمی‌گیرید ولی ازبخش‌هایی از قرآن را که با بحارالأنوار اختلاف دارد رومی‌گردانید و می‌گویید قرآن وجوه متعدد دارد. و اما اهل سنت و جماعت نیز تنها پاره‌ای از قرآن را که موافق صحیح البخاری و مسلم است گرفته و از بخش‌هایی ازآیات محکم قرآن که با صحیح البخاری و مسلم اختلاف دارد؛ رومی‌گردانید و می‌گویید تأولی آن را جز خداوند کسی نمی‌داند.
    ای کسی که تصور می‌کنی جناب صافی با کتاب بحارالأنوار مردم را به سوی حق دعوت کرده و آنها را به راه درست هدایت می‌کند! می‌بینم تعجب کرده‌ای که چرا مهدی منتظر با شیعیان واهل سنت به سختی رفتار کرده و از حکمت و موعظه حسنه استفاده نمی‌کند؟ مهدی منتظرناصر محمد یمانی در جواب می‌گوید: ما دستور خداوند را برای دعوت با حکمت و موعظه نیکو از کافران اجرا می‌کنیم؛ کسانی که نسبت به این قرآن عظیم کافرند و نمی‌دانند این حق آمده از پروردگارشان است و برای همین می‌بینی که من با حکمت و موعظه حسنه از آنان دعوت می‌کنم و با بهترین روش با ایشان مجادله می‌نمایم. اما شیعیان واهل سنت وجماعت به این قرآن عظیم ایمان دارند و از آنان و تمام مردم می‌خواهم تا از قرآن پیروی کرده و نسبت به هرچه که مخالف ان است کافر شوند؛ اما شیعیان اثنی عشری که برای آمدن مهدی منتظر عجله داشتند؛ اولین کسانی هستند که مردم را از دعوت مهدی منتظر باز می‌دارند. اهل سنت و جماعت هم همین‌طور؛ همگی شما از دعوت مهدی منتظر ناصر محمد یمانی برای پیروی از ذکر محفوظ از تحریف خداوند قرآن عظیم روگردان هستید؛ چگونه می‌خواهید مهدی منتظر به شیعیان اثنی عشری و اهل سنت و جماعت که مورد غضب خدا هستند؛ غضب نکند؛ چون آنها اولین کسانی هستند که می‌خواهند مهدی منتظر را از دعوت به حکمیت براساس کتاب خداوند، ذکر محفوظ از تحریف و پیروی از آن و کفر نسبت به هر چه که مخالف ان است؛ باز دارند؟ شما از دعوت مهدی منتظر سرباز زده و گفتید او مهدی منتظر نیست بلکه دروغ‌گویی گستاخ است.
    سؤال مهدی منتظر از شما این است که: ای جماعت اهل سنت و شیعه؛ مهدی منتظر از نظر شما چه گناه نابخشودنی‌ای مرتکب شده است؟آیا چون شاهد آن هستید که امام مهدی از شما و تمام بشریت دعوت می‌کند از ذکر -قرآن- پیروی نمایید؛ درنظر شما دروغ‌گویی گستاخ است؟ پس مهدی منتظر جواب شما را مستقیماً از آیات محکم ذکر می‌آورد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ}صدق الله العظيم [يس:11]
    کافروشیطان گستاخ بر حسب کتاب خداوند کیست؟کسی که از ذکر پیروی می‌کند یا کسی که از آن روگرداند؟ شما را چه می‌شود چگونه حکم می‌کنید؟
    ای شیعیان اثنی عشری؛ خدا را به شهادت می‌گیرم و شهادت خداوند کافی است نه تمام رسولانی که کتاب با خود آورده‌اند و نه مهدی منتظر که خداوند علم کتاب را به او عطا نموده معصوم نیستند؛ اما شهادت می‌دهم عصمت رسولان از مردم است یعنی رسولان کتاب از مردم درامان هستند تا بداند رسالت پروردگارشان را ابلاغ کرده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً (26) إلا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ ربّهم وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كلّ شَيْءٍ عَدَداً (28)}صدق الله العظيم [الجن]
    به وظیفه ملائکی که مسئول نگهبانی از رسولان پروردگارشان هستند توجه کنید:

    {لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ ربّهم وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كلّ شَيْءٍ عَدَداً}صدق الله العظيم [الجن]
    در کتاب خداوند نشانی از اینکه مردم توانسته باشند رسولانی که رسالت آسمانی بر آنان نازل شده- رسولانی که کتاب با خود آورده‌اند- به قتل برسانند چون خداوند آنها را در امان نگاه می‌دارد(معصومون) و اگر امتی قصد کشتن رسول پروردگار را کرده باشند؛ خداوند مکر آنان را از او دور کرده و با عزت و اقتدار خود ایشان را گرفتار می‌کند و رسولان خود را از آنان حفظ می‌کند.. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كلّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحقّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ}
    صدق الله العظيم [غافر:5]

    برای همین چیزی که درمورد عصمت رسولان می‌دانم این است که آنها از مردم در امان هستند و در برابر مردم محافظت می‌شوند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس}صدق الله العظيم[المائده:۶۷]
    مقصود من انبیایی که خداوند حکم کتاب را به ایشان عطا نموده نیست؛ بلکه کسانی مورد نظر من هستند که پروردگارشان رسالت خود را برایشان نازل نموده- پیامبرانی که کتاب بر ایشان نازل شده- و به همین دلیل از افترا زدن به پروردگارشان حفظ شده‌اند( معصوم هستند ) . تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً(73) وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شيئاً قَلِيلًا (74) إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا(75)}صدق الله العظيم [الإسراء]
    این آن چیزی است که من از کتاب خداوند در مورد عصمت رسولان دانسته‌ام؛ اما شما شیعیان به ناحق درمورد رسولان خداوند مبالغه کرده و فتوا داده‌اید آنها از خطا معصومند؛ سبحان الله العظیم! در کتاب خداوند احدی از خطا معصوم نیست مگر یک شیٔ که هیچ شیٔ‌ای مانند او نیست(ليس كمثله شيء) یعنی پروردگار عالمیان و هیچ یک از انسان‌ها ازارتکاب خطا معصوم نیستند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَوْ يُؤَآخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ}
    صدق الله العظيم [فاطر:45]

    ای جماعت شیعیان و اهل سنت؛ من یک موعظه به شما می‌کنم: اگردرمورد عقاید و تأویل‌های خود از کتاب خداوند تفکر کنید؛ خواهید دید بین تفاسیر شما از کتاب خداوند تناقض زیادی وجود دارد؛ مگرمهدی منتظرحق پروردگارتان که خداوند بیان حق کتاب را به او آموخته است و در هیچیک از بیاناتی که برای کتاب آورده و یا برای روشن نمودن عقاید حق مطرح نموده؛ تناقضی پیدا نمی‌کنید.

    برای مثال؛ شیعیان عقیده دارند رسولان از خطا معصوم هستند؛ ولی مهدی منتظر معصوم بودن(درامان بودن) رسولان از خطا را رد کرده و تأکید می‌کند رسولان از مردم در امان هستند و برهان خود را از همین قرآن می‌آورم. برهان من از آیات متشابه نیست بلکه برهان آشکاری است که ازآیات محکم قرآن عظیم آورده شده تا عالم و جاهل شما آن را درک کنند و هیچ حجتی برایتان باقی نماند. استدلال شیعه برای عقایدشان آیه‌ای است که هم‌چنان نیاز به تأویل دارد ولی آیات محکم و بینه در کمین آنان است. پس اگربر معصوم بودن انبیا از خطا اصرار دارند؛ با این کلام خداوند تعالی چه می‌کنند که می‌فرماید:
    {وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إلا أَنْتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}صدق الله العظيم [الأنبياء:87]

    این نبيّ الله يونس عليه الصلاة والسلام است؛ حال با این فرموده خداوند تعالی چه می‌کنند:
    {وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى}صدق الله العظيم [طه:40]
    همین طور تصمیم خطایی که محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - در پاسخ به درخواست صحابه اتخاذ کرد تا مانند پادشاهان زمین در جنگ اسیر بگیرد و منتظر فتوای پروردگار دراین مورد نشد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٧﴾‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏ فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٦٩﴾يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٧٠﴾‏ وَإِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٧١﴾‏ }صدق الله العظيم [الأنفال]
    چرا که حکم خداوند برای اسرای جنگی این است که اگر خود اسیر یا نزدیکانش توان مالی دارند؛ برای آزادی فدیه دهند و اگر توان ندارند؛(مسلمانان) بر ایشان منت گذاشته و رهایشان کنند و خداوند منت گذاشتن(و رها کردن اسرا) را بیشتر دوست دارد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً}صدق الله العظيم [محمد:4]
    نبی نباید مانند پادشاهان اسیرگرفته و بنده‌شان کند( مترجم: اسیران جنگی را به عنوان برده نگاه دارد). تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    { مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٧﴾‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏}صدق الله العظيم [الأنفال]
    به این ترتیب محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - دراتخاذ این تصمیم برای استجابت درخواست صحابه درمورد اسرای جنگی و منتظر نماندن برای فتوای پروردگارش خطا کرد و اگر رحمتی که خداوند بر او نوشته بود نبود... {‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏}صدق الله العظيم
    لذا ای جماعت شیعیان؛ شما با عقیده معصوم بودن رسولان خداوند و ائمه آل بیت از خطا؛ درباره آنان مبالغه کرده‌اید. اما مهدی منتظرازآیات محکم کتاب خداوند؛ چگونگی عصمت حق رسولان خدا را برای شما بیان نمود؛ آنها از-گزند- مردم (معصومون من الناس) و از افترا زدن به خداوند حفظ شده و معصومند ولی از خطا درامان نبوده و معصوم نیستند. آیا علت شرک شما چیزی جز مبالغه درمورد رسولان خدا و ائمه آل بیت است؟ پس از من پیروی کنید تا شما را به صراط مستقیم هدایت نمایم و شایسته مهدی منتظر حق پروردگارتان نیست که از امیال و خواسته‌های شیعیان و اهل سنت و جماعت پیروی نماید. اگر دیدید که یمانی همان مهدی منتظر حق پروردگارتان است و به حق سخن گفته و راه راست را نشان می‌دهد، پس ازحق آمده از نزد پرورگارتان پیروی کنید که بعد از حق چیزی جز گمراهی نیست. اگر هم دیدید پیروی از حق برایتان گران تمام شده و غرورتان اجازه نمی‌دهد؛ این تکبر به ناحق بوده و این غروری است که منجر به گناه شده است که در این صورت به شما بشارت می‌دهم عذابی بزرگ در راه است.وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    خليفة الله الإمام المهدي المنتظر ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 141010 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..


    - 3 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    14 - ذو القعدة - 1430 هـ
    02 - 11 - 2009 مـ
    07:53 مساءً
    _____________



    معنى العِصمـــــة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، والصلاة والسلام على خاتم الأنبياء والمرسلين وآله الطيبين الطاهرين والتابعين للحقّ إلى يوم الدّين، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..

    أيها الصافي، فما كنت بعهد الله وافي، وسوف أفتيك لماذا كان ردّ المهديّ المنتظَر عليك جافي بالبيان الكافي ولم أستخدم معكم الحكمة بالدعوة إلى سبيل الله بالموعظة الحسنة، وذلك لأنّي لا أُخاطب كافرين بل نُخاطب قوماً مسلمين يزعمون أنهم مؤمنون بالقرآن العظيم وصار للمهديّ خمس حُججٍ وهو يُحاجهم بالقرآن العظيم ويدعوهم للاحتكام إليه لنحكم بينهم فيما كانوا فيه يختلفون فإذا الشيعة يريدون مهدياً منتظراً يأتي مصدقاً مُتّبعاً لكتاب (بحار الأنوار) فيُحاجّ البشر من كتاب بحار الأنوار فيؤيّد الشيعة الاثني عشر على ما هم عليه فيتّبع أهواءهم ثم يتخذونه خليلاً إن اتّبع أهواءهم، وكذلك أهل السُّنة والجماعة يريدون مهدياً منتظراً يأتي مُتّبعاً لصحيح البخاري ومسلم فيُحاجّ البشر من صحيح البخاري ومُسلم، وجميعكم سُنّة وشيعة معرِضون عن كتاب الله القرآن العظيم الذكر المحفوظ من التحريف حُجّة على محمدٍ عبده ورسوله لو لم يبُلّغ به وحُجّة الله على قومه من بعد التبليغ ليبلغوا به النّاس أجمعين. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَإِنَّهُ لَذِكْرٌ لَكَ وَلِقَوْمِكَ وَسَوْفَ تُسْأَلُونَ} صدق الله العظيم [الزخرف:44].

    وتصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس} صدق الله العظيم [المائدة:67].

    وجعل الله نبيه محمد -صلّى الله عليه وآله وسلّم- شاهداً عليكم بالتبليغ، وجعل الأمّة الوسط شهداء على النّاس أنّهم قد بلغوهم رسالة الله الشاملة القرآن العظيم إلى النّاس كافة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النّاس وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا} صدق الله العظيم [البقره:143].

    ولكن للأسف إنّ الشيعة والسُّنة اختلفوا، فأمّا الشيعة فيبلغون كتاب بحار الأنوار للبشر، وأما أهل السُّنة فيبلغون صحيح البخاري ومسلم وذلك مبلغهم من العلم فأضلّوا أنفسهم وأضلّوا أمتهم.

    إلا والله يا من تزعم أنّك الصافي وبعهد الله وافي أنّكم جميعاً شيعة وسُنّة مُعْرِضون عن كتاب الله القرآن العظيم، ولو لم تكونوا معرضين لأجبتم دعوة الاحتكام إلى كتاب الله بل لستم لا على كتاب الله ولا سُنّة رسوله الحقّ بل خلطتم بين الحقّ والباطل وجعلتم القرآن عضين فتأخذون من القرآن ما توافق مع بحار الأنوار، وأما ما اختلف في محكم القرآن عمّا ورد في بحار الأنوار فتعرضون عنه يا معشر الشيعة وتقولون بل القرآن ذو أوجه متعددة. وأما أهل السُّنة والجماعة فيأخذون من القرآن ما توافق مع صحيح البخاري ومسلم وأمّا ما اختلف عن صحيح البخاري ومسلم في محكم القرآن فيعرضون عنه ويقولون لا يعلمُ تأويله إلا الله.

    ويا من يزعم إنّ الصافي يدعو إلى الحقّ ويهدي النّاس إلى سبيل الرشاد بكتاب بحار الأنوار، إنّي أراك تستغرب لماذا المهديّ المنتظَر قاسٍ على الشيعة والسُّنة ولا يستخدم الحكمة والموعظة الحسنة؟ ومن ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني وأقول: إنما أنفذ أمر الله بالدعوة إلى سبيله بالحكمة والموعظة الحسنة للناس الذين يكفرون بهذا القرآن العظيم وهم لا يعلمون أنّه الحقّ من ربّهم ولذلك ستجدني أدعوهم بالحكمة والموعظة الحسنة وأجادلهم بالتي هي أحسن، أما الشيعة وأهل السُّنة والجماعة فإنهم مؤمنون بهذا القرآن العظيم الذي أدعوهم إليه والنّاس أجمعين إلى اتِّباعه والكُفر بما خالفه فإذاً أول من يتصدى لدعوة المهديّ المنتظر هم الشيعة الاثني عشر وقد كانوا به يستعجلون، وكذلك أهل السُّنة والجماعة فجميعكم معرضون عن دعوة الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني في اتّباع القرآن العظيم الذكر المحفوظ من التحريف، فكيف لا تريد المهديّ المنتظَر أن يغضب من غضب الربّ على الشيعة الاثني عشر وعلى أهل السُّنة والجماعة لأنّهم أول من تصدّى للمهدي المنتظر في دعوته للاحتكام إلى كتاب الله الذِّكر المحفوظ من التحريف واتّباعه والكفر بما خالفه؟ فأبيتُم دعوة المهديّ المنتظَر وقلتُم ليس هذا هو المهديّ المنتظَر بل شيطانٌ أشِرٌ.

    ومن ثم يوجه إليكم المهديّ المنتظَر سؤالاً وأقول: يا معشر السُّنة والشيعة الاثني عشر أخبروني ما هي جريمة المهديّ المنتظَر التي لا تُغتفر في نظركم؟ هل هي لأنكم وجدتم الإمام المهديّ المنتظَر يدعوكم وكافة البشر إلى اتِّباع الذكر ولذلك ترونه شيطاناً أشِراً؟ ثم يردّ عليكم المهديّ المنتظَر بالردّ المُباشر من محكم الذَِّكر قال الله تعالى:
    {إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ كَرِيمٍ} صدق الله العظيم [يس:11]، فمن الكافر والشيطان الأشر في كتاب الله؟ فهل وجدناه الذي اتّبع الذِّكر أم المعرض عن الذِّكر؟ ما لكم كيف تحكمون؟

    ويا معشر الشيعة الاثني عشر إنّي أُشهدُ الله وكفى بالله شهيداً أنّه لا معصومٌ من الخطأ كافة رسل الله بالكتاب ولا المهديّ المنتظَر الذي آتاه الله علم الكتاب، ولكني أشهدُ لله إنّما العصمة للرسل هي من النّاس؛ أي أنّ رسل الكتابِ معصومون من النّاس ليعلم أنّهم أبلغوا رسالة ربّهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَداً (26) إلا مَنِ ارْتَضَى مِن رَّسُولٍ فَإِنَّهُ يَسْلُكُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَداً (27) لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ ربّهم وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كلّ شَيْءٍ عَدَداً (28)} صدق الله العظيم [الجن].

    فانظر للحكمة من تكليف الحرس الملائكي لرسل ربّهم:
    {لِيَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسَالاتِ ربّهم وَأَحَاطَ بِمَا لَدَيْهِمْ وَأَحْصَى كلّ شَيْءٍ عَدَداً} صدق الله العظيم [الجن].

    ولا ولن تجد في الكتاب أنّ أُمّةً قط قتلوا رسول ربّهم من الذين تتنزل عليهم الرسالات السماوية جميعاً نظراً لأنهم معصومون من ربّهم، وإن همت أُمّةٌ بقتل رسول ربّهم يصرف الله عنه مكرهم أو يأخذهم أخذ عزيز مُقتدرٍ وعَصَمَ رُسلَه منهم. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كلّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الحقّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ} صدق الله العظيم [غافر:5].

    وذلك ما أعلمه من عصمة الرسل أنّهم معصومون من النّاس. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {يَا أيّها الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النّاس} صدق الله العظيم، ولا أقصد الأنبياء الذين يؤتيهم الله حُكم الكتاب بل الذين تتنزّل عليهم رسالات ربّهم فكذلك يعصمهم من الافتراء على ربّهم. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِنْ كَادُوا لَيَفْتِنُونَكَ عَنِ الَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ لِتَفْتَرِيَ عَلَيْنَا غَيْرَهُ وَإِذًا لاتَّخَذُوكَ خَلِيلاً(73) وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاكَ لَقَدْ كِدْتَ تَرْكَنُ إِلَيْهِمْ شيئاً قَلِيلًا (74) إِذًا لَأَذَقْنَاكَ ضِعْفَ الْحَيَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَكَ عَلَيْنَا نَصِيرًا(75)} صدق الله العظيم [الإسراء].

    وذلك ما أعلمه من العصمة للرسل في كتاب الله ولكنّكم يا معشر الشيعة بالغتم في رسل الله بغير الحقّ وأفتيتم أنّهم معصومون من الخطأ، سبحان الله العظيم! فلا يوجد أحدٌ معصوم من الخطأ في كتاب الله غير شيء واحد ليس كمثله شيء؛ الله ربّ العالمين، وجميع النّاس ليسوا بمعصومين من الخطأ. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَوْ يُؤَآخِذُ اللَّهُ النّاس بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِن دَابَّةٍ} صدق الله العظيم [فاطر:45].

    ويا معشر الشيعة والسُّنة إنّما أعظكم بواحدةٍ هو أن تتفكروا في عقائدكم وتأويلاتكم لكتاب الله وسوف تجدون بين تفسيراتكم لكتاب الله تناقضاً كثيراً إلا المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم الذي يعلمكم البيان الحقّ للكتاب فلا ولن تجدوا أبداً أيُّ تناقضٍ في بياناته للكتاب ولا لتبيان العقائد الحقّ؛ فلا تناقض.

    وعلى سبيل المثال عقيدة الشيعة في أنّ الرسل معصومون من الخطأ، ولكنّ المهديّ المنتظَر ينفي عصمة الرسل من الخطأ ويؤكد عصمة الرسل من النّاس، ويأتي بالبرهان من ذات القرآن ولا أقول من متشابهه بل أستنبط لكم البرهان المبين من محكم القرآن العظيم حتى يعلمه ويفهمه عالمكم وجاهلكم فلا تكون لكم أي حجّة، وقد يستدل الشيعة بآية لا تزال بحاجة للتفسير على عقائدهم ولكن الآيات المحكمات البيّنات لهم بالمرصاد، فإن أصررتم أنّ الرسل معصومون من الخطأ فأين ستذهبون من قول الله تعالى:
    {وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَنْ لا إِلَهَ إلا أَنْتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:87]، وذلك نبيّ الله يونس عليه الصلاة والسلام.

    وأين ستذهبون من قول الله تعالى:
    {وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى} صدق الله العظيم [طه:40].

    وكذلك القرار الخاطئ لمحمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- استجابة لرغبة صحابته أن يكون له أسرى كما لملوك الأرض في الحروب، ولم ينتظر الفتوى من ربّه في هذا الشأن. وقال الله تعالى:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَىٰ حَتَّىٰ يُثْخِنَ فِي الْأَرْضِ ۚ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الْآخِرَةَ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ‎﴿٦٧﴾‏ لَّوْلَا كِتَابٌ مِّنَ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ‎﴿٦٨﴾‏ فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلَالًا طَيِّبًا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٦٩﴾‏ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّمَن فِي أَيْدِيكُم مِّنَ الْأَسْرَىٰ إِن يَعْلَمِ اللَّهُ فِي قُلُوبِكُمْ خَيْرًا يُؤْتِكُمْ خَيْرًا مِّمَّا أُخِذَ مِنكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ۗ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ ‎﴿٧٠﴾‏ وَإِن يُرِيدُوا خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا اللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ ‎﴿٧١﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].

    وذلك لأن حُكم الله في أسرى الحرب إمّا فداءً إن كانوا يستطيعون الدفع هم أو أقاربهم أو مَنّاً إذا لم يستطيعوا الدفع، والأحبّ عند الله هو المَنُّ. وقال الله تعالى:
    {حَتَّى إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً} صدق الله العظيم [محمد:4].

    فلا ينبغي أن يكون لنبيٍّ أسرى يستعبدهم كالملوك. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ له أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدنيا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ( 67) لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    إذاً أخطأ محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- في قراره في شأن الأسرى فاستجاب لرغبة صحابته ولم ينتظر الفتوى من ربّه؛ ولولا كتاب الله برحمته...
    {لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم

    إذاً يا معشر الشيعة قد أخطأتم فبالغتُم في رسل الله وأئمة آل البيت بغير الحقّ في عقيدة العصمة فإنّكم لخاطئون، ولكن المهديّ المنتظَر بيّن لكم
    عصمة الرسل بالحقّ من محكم كتاب الله أنّهم معصومون من النّاس ومعصومون من الافتراء على الله ولكنّهم ليسوا بمعصومين من الخطأ، وهل سبب شرككم إلا المبالغة في رسل الله وأئمة آل البيت؟ فاتّبعوني أهدِكم صراطاً مُستقيما، وما كان للمهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم أن يأتي مُتَّبعاً لأهوائكم يا معشر الشيعة وأهل السُّنة والجماعة، فإن وجدتم أنّ اليماني هو ذاته المهديّ المنتظَر الحقّ من ربّكم ينطق بالحقّ ويهدي إلى صراطٍ مستقيم فاتّبعوا الحقّ من ربّكم وما بعد الحقّ إلا الضلال، وإن وجدتم أنفسكم قد عزّت عليكم أن تتّبعوا الحقّ فذلك هو التّكبر بغير الحقّ وهو العزّة بالإثم فأبشِّركم بعذابٍ عظيمٍ.

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله؛ الإمام المهديّ المنتظَر ناصر محمد اليماني.
    _______________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  4. افتراضي

    -4-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    06 - 12 - 1432 هـ
    03 - 11 - 2009 مـ
    ۱۲- آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    10:08 مساءً
    ــــــــــــــــــ


    مقصود از ظلم؛ ظلم شرک به خداوند است نه ظلم گناه کردن....

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين...
    ای الصافی! حمد و ستایش خدایی راست که مرا مانند امثال شما قرار نداد که ندانسته به خدا نسبت دهم؛ و من از امر شیطان پیروی نمی‌کنم که به شما فرمان می‌دهد چیزی را که نمی‌دانید به خدا نسبت بدهید؛ مثل تأویل تو که در ادامه می‌آید:
    اقتباس المشاركة :
    معصیت خود ظلم است و خداوند در آیات محکم کتاب کریمش می‌فرماید: {اني جاعلك للناس إماماً قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين}و آیه کریمه تصریح می‌کند امامت الهی به ظالمان نمی‌رسد و این فضل بزرگی است که تنها پیشگامان خیرمستحقش هستند؛ هم چنان که خداوند تعالی می‌فرماید: {ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير} صدق الله العظيم
    انتهى الاقتباس
    و می‌بینم آیه را به ناحق و آن‌گونه که خودت دوست داری، تأویل کردی تا در مورد رسولان الهی و ائمه کتاب مبالغه کرده و شرک بیاوری. طبق فتوای تو آنان مرتکب گناه نمی‌شوند؛ سبحان الله تنها خداوند یکتا از خطا و گناه منزه است و شریکی ندارد.
    و اما این فرموده خداوند تعالی که حجت تو برای محاجه با من است:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    ای جماعت شیعیان اثنی عشری! در محکمات ذکر، این آیه یکی از بزرگترین حجت‌ها برعلیه شماست؛ با عنایت به این آیه شما چطور طفلی را [محمدبن‌حسن عسکری] برگزیده‌اید؛ شما که نمی‌دانید او پیشگام در خیر[سابق بالخیرات] است یا از میانه‌روهاست و یا در حق خود آشکارا ظلم خواهد کرد؟ دلیل این که شما معتقدید محمدبن‌حسن عسکری مهدی منتظر است؛ این است که اعتقاد دارید پدرش الحسن العسکری امام است و چون محمدبن‌حسن پسر اوست؛ پس او را به امامت برگزیده و فتوایی را که خداوند سبحان به خلیفه و رسول خود ابراهیم علیه الصلاة و السلام داده است را فراموش کرده‌اید. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    از کجا می‌دانید او از کسانی نیست که در حق خود ظلم می‌کنند یا به عهد خود با خدا وفا نمی‌کنند؛ این شما نیستید که از غیب آگاهید.
    و اما درمورد بیانت برای این آیه :
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    الصافی می‌گوید و فتوا می‌دهد که مقصود خداوند از فرموده‌اش:

    {قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
    ظلم گناه کردن است؛ ولی مهدی منتظرغیر از حق چیزی به خدا نسبت نداده و فتوا می‌دهد: مقصود خدا بزرگترین ظلمی است که در کتاب آمده است؛ یعنی شرک به خدا. آنها کسانی هستند که خداوند می‌داند نسبت به پروردگارشان مشرکند و به علت کبرشان؛ تا زمان مرگشان آنها را پاک و مطهر نمی‌کند تا به عهد و رحمت و عفو او نرسند. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸].
    همانا که مقصود خداوند تعالی از این فرموده:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    ظلم شرک است نه ظلم گناه کردن. پس برای شیعیان و اهل سنت فتوا می‌دهم چگونه حق را از باطل تشخیص دهند؛ یعنی دریابند آیا تفسیری که برای کلام خدا در کتابش می آورند واقعاً حق است یا ندانسته و از روی ظن و گمان به خدا نسبت داده‌اند و ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. برای مثال فتوای الصافی را درنظر می‌گیریم که می‌گوید شایسته انبیا نیست که ابداً گناهی بکنند و به ظن خود پاسخ خداوند به ابراهیم را به عنوان برهان می‌آورد که:
    {
    قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾} صدق الله العظيم [البقرة].
    و شیعیان گمان می‌کنند مقصود خداوند این است که: گناه‌کاران به عهد من نایل نمی‌شوند. برای همین تا زمان مرگشان اعتقاد دارند انبیا و ائمه به طور مطلق عصمت داشته و معصوم‌اند و لذا به همین دلیل شیعیان گمراه شده و دیگران را هم گمراه می‌کنند. اما جناب الصافی! هروقت که خواستی برای مردم فتوا بدهی؛ اولاً باید بدانی اگر فتوایت از روی علم و با دلیل قاطع از محکمات کتاب پروردگار عالمیان باشد؛ هم اجر خودت را داری و هم اجر کسانی را داری که از تو پیروی کرده‌اند تا روزی که مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان قرار گیرند. ولی باید بدانی اگر از روی ظن و گمان فتوا داده باشی و گمان کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ احتمال دارد فتوایت درست باشد یا خطا. به پروردگارم قسم می‌خورم: شایسته هیچ بنده‌ای در تمام ملکوت نیست که با سخن گفتن از روی ظن که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند؛ فتوایش حق از آب درآید. بلکه به خاطراین که بدون داشتن علم از نزد پروردگارش فتوا داده است، خود را گرفتارتجارتی زیان‌بارمی‌کند و تا روز قیامت این تجارت زیان‌بار ادامه دارد و خسارتش مستمر است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:

    {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ ﴿۲۵﴾} صدق الله العظيم [النحل].
    لذا موضوع فتوا دادن در تفسیر کلام خدا؛ می‌تواند اجر بسیار بزرگی داشته باشد و یا بارگناهی بسیار سنگین بردوش بگذارد.
    اگر فتوا به حق و از روی علم و برهان آشکار از کتاب خدا و پروردگار عالمیان باشد؛ تجارتی موفق است و فرد هم اجر خودش را می‌برد و هم اجر امت‌هایی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگارِعالم از آن فتوا پیروی کرده‌اند. و اگر فتوا از روی ظن و گمان باشد [که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند] ، بار گناه خود و همه کسانی که تا روز قرار گرفتن مردم در پیشگاه پروردگار عالمیان برطبق آن فتوا عمل کرده‌اند را بر دوش خواهد داشت.

    برادرمن صافی؛ ای جماعت متقیان و کسانی که نمی‌خواهند چیزی را که نمی‌دانند به خدا نسبت دهند! اگر نمی‌خواهید چیزی جز حق به خداوند نسبت دهید؛ به کتاب پروردگارتان بنگرید که آیا به حق سخن گفته‌اید یا از روی ظن و گمانی که کسی را از حق بی‌نیاز نمی‌کند. پس به تمام طالبان علم فتوا می‌دهم؛ ای جماعت شیعیان! به حق برایتان فتوا می‌دهم که به آیات محکم و بینه کتاب که آیات ام الکتابند و هرکسی عربی مبین را بداند آنها را می‌فهمد رجوع کنید و سپس ببینید آیا تفسیرتان برای این فرموده خداوند تعالی:
    {إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
    با آیاتی از آیات محکم کتاب خدا مغایرت دارد؟ اگر نداشت، آن‌گاه می‌فهمید جز حق به خدا نسبت نداده‌اید. چون آیه از آیات محکمی خواهد بود که ظاهر و باطن آن یکی است و با آیات محکم دیگر کتاب مقابله و مغایرت ندارد. و اگر دیدید تفسیری که برای این آیه آورده‌اید، با یکی از آیات محکم کتاب خدا در مورد فتوا معصوم بودن از خطا مغایرت دارد؛ آن‌گاه درمی‌یابید نسبت ناحق به خدا داده‌اید وبه درگاه خدا جداً توبه کنید.
    حال ببینیم تفسیر برادر صافی چگونه است؛ لذا آن را به آیات محکم کتاب خدا عرضه خواهیم کرد. اگر با آیه‌ای از آیات محکم کتاب مغایرت نداشت، مهدی منتظر حق ندارد تفسیر صافی را رد کند و در برابر آن تسلیم خواهد شد؛ البته اگر دیدیم صافی به حق سخن گفته است. اما از کجا بدانیم سخن او حق است یا باطل؟ نمی‌توانیم یقین کنیم مگر این که تفسیر او از این آیه را به آیات محکم کتاب عرضه کنیم و اگر دیدیم هیچ یک از انبیا قطعا گناهی مرتکب نشده‌اند؛ آن وقت می‌فهمید که فرموده خداوند تعالی:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ}
    از آیات محکم است و ظاهر و باطنی یکسان دارد و مقصودش این است که عهد من به کسی که به خود ظلم کرده و در طول حیاتش مرتکب گناه شده است؛ نمی‌رسد و به این ترتیب باید رسولان و ائمه از خطا معصوم باشند؛ چون این آیه از محکمات خواهد بود نه از آیات متشابه. ولی من برای خدا شهات می‌دهم که در این آیه یک کلمه متشابه آمده و به خاطر همین یک کلمه شیعه به خطا رفته است. حال موضع تشابه را دقیقاً برایتان می‌آوریم که کلمه {الظَّالِمِينَ}است و شیعیان گمان کردند مقصود خداوند ظلم «گناه کردن» است و علت گمراهی آنان تشابه بین كلمه {الظَّالِمِينَ} مشرک و ظالمینی است که ظلم گناه کردن را مرتکب شده‌اند. تا زمانی که این کلمه از متشابهات است؛ از کجا بدانیم مقصود، کدام گروه از ظالمین هستند؟ آیا مقصود خداوند کسانی هستند که با شرک در حق خود ظلم کرده‌اند و خداوند شرک آوردن به خود را نمی‌بخشد، یا مقصود ظلم گناه‌کاران است و بهترین گناه‌کاران کسانی هستند که توبه کنند. پس اگر از خدا بترسید و نخواهید چیزی را که نمی‌دانید به او نسبت دهید؛ به آیات محکم کتاب خدا رجوع کنید. اگر دیدید در جایی دیگر یکی از انبیا بدون شک و تردید مرتکب گناه واضح و آشکاری شده و خداوند به گناه او شهادت داده؛ آن‌گاه به یقین درمی‌یابید مقصود خداوند ظلم گناه‌کاری نیست؛ بلکه ظلم شرک آوردن است. در کتاب می‌یابید رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام مرتکب قتل شد و یونس هم گناه بزرگی کرد و گمانی که حق نبود در حق پروردگارش نمود. او فکر کرد خداوند او را در تنگنا قرار نمی‌دهد و مجازات نمی کند و این گمان ناحق بعد از آن بود که به رسالت به سوی مردمش فرستاده شد و بعد از آن که خداوند او را مکلف کرد رسالت پروردگارش را تبلیغ کند؛ چنین گناه بزرگی را در حق پروردگارش مرتکب شد. خداوند تعالی می‌فرماید:
    { وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿١٣٩﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿١٤٠﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿١٤١﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]

    بنگرید خداوند تعالی چه می‌فرماید:
    {فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿١٤٢﴾ فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿١٤٣﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿١٤٤﴾ } صدق الله العظيم [الصافات]
    بعد سؤال می‌کنید رسول الله یونس چه کرده بود که مستحق چنین جزایی شد و جزای او این بود که خداوند عمر ماهی و عمر یونس علیه السلام را که در شکم ماهی بود طولانی کند تا رستاخیز فرا رسد. به کتاب مراجعه کنید تا برایتان فتوا دهد او چه گناهی در حق پروردگار سبحانش مرتکب شد:
    {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَىٰ فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ ﴿۸۷﴾ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ ۚ وَكَذَٰلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ ﴿۸۸﴾} صدق الله العظيم [الأنبياء]
    این خطا و گناه بزرگی بود که از رسول‌الله یونس سر زد آن هم بعد از این که به رسالت فرستاده شد و مکلف گردید رسالت پروردگارش را به صدهزار نفر از مردم قومش و یا بیشتر برساند. بعد بنگرید که رسول الله یونس چگونه اعتراف می‌کند به خود ظلم کرده است:
    {سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
    ای جماعت شیعیان به سخن رسول الله یونس بنگرید:
    {إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ}
    و سپس به کلام خداوند تعالی بازگردید که می‌فرماید:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم
    پس دیدیم تفسیر شما با یکی از آیات محکم کتاب تناقض دارد. حال به سراغ قصه رسول‌الله موسی علیه الصلاة و السلام می‌آییم که گناه کرد و مردی را به ناحق به قتل رساند. او گناه کرد و در حق خود ظلم نمود و سپس به درگاه خدا انابه و توبه کرده و گفت:
    {قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ﴿۱۶﴾} صدق الله العظيم [القصص]
    لذا ای جماعت شیعیان! دریافتید که تفسیرتان با آیات محکم کتاب در تناقض است و برایتان روشن گردید مقصود خداوند ظلم گناه کردن نیست بلکه ظلم شرک آوردن به پروردگار عالمیان است.
    حال سراغ خطای محمد رسول‌الله صلى الله عليه وآله وسلم، می‌آییم. زمانی که سرخود تصمیم گرفت مانند پادشاهانی عمل کند که حین جنگ اسیر می‌گیرند و منتظر فتوای پروردگارش نشد. پس جبریل علیه الصلاة و السلام با فتوای حق پروردگارش آمد و به نبی خدا خبر داد گناه بزرگی مرتکب شده است. خداوند تعالی می‌فرماید:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ﴿۶۷﴾ لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
    سبحان الله! خداوند تعالی می‌فرماید اگر رحمتی که برخود فرض نموده نبود؛ جبریل علیه السلام با جواب نمی‌آمد؛ بلکه عذاب بزرگ خدا به آنان می‌رسید. خداوند می‌فرماید:
    {لَوْلا كِتَابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ ﴿۶۸﴾} صدق الله العظيم [الأنفال].
    و اینجاست که اشتباه محمد رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم درگرفتن تصمیم خطا برایتان روشن می‌شود و این خطا بعد از آن بود که مکلف به رسالت شده بود؛ پس توبه و انابه نمود و خداوند ظلم او و ظلمی که صحابه به خود کرده بودند را بخشید همانا که او غفور و رحیم است. آیه‌ای که صافی با آن محاجه می‌کرد از آیات متشابه شد و نقطه تشابه یک کلمه از فرموده خداوند تعالی است:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم،
    وتشابه دریک كلمه است: {الظَّالِمِينَ}، شیعیان گمان کردند مقصود ظلم گناه کردن است در حالی که مقصود خدا ظلم شرک آوردن به خداوند است. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَن يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَٰلِكَ لِمَن يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:۴۸]
    بالاترین درجه ظلم انسان در حق خود؛ شرک آوردن به خداست. تصدیق فرموده خداوند تعالی:
    {لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:۱۳]
    ظلم «شرک» غیر از ظلم «گناه کردن» است؛ چون مؤمن در معرض ابتلاست و خطا کرده و با گناه کردن در حق خود ظلم می‌کند نه با شرک آوردن؛ چون او از کسانی خواهد بود که مردم را به سوی عبادت خداوند یکتای و بی‌شریک دعوت می‌کند و شایسته نیست دعوت کننده؛ خودش مشرک باشد چون مردم را به سوی عبادت خداوند یکتا و بی‌شریک دعوت خواهد کرد و ظلم شرک آوردن غیراز ظلم گناه است؛ چون ظلم گناه کردن ممکن است حتی بعد از مکلف شدن رسول به رسالت پروردگارش هم رخ دهد.
    آیا نمی‌بینید از متشابهی پیروی می‌کنید که با آیات محکم و ام الکتاب تناقض دارد؟ خداوند به شما امر نمی‌کند از آیات متشابه که تأویلشان را جز او نمی‌داند و به هرکس که بخواهد می‌آموزد؛ پیروی کنید. بلکه فرمان خدا پیروی از آیات محکم و بینه‌ی ام الکتاب است تا به راه راست هدایت شوید. چون اگر از آیات متشابه پیروی کنید؛ خواهید دید ظاهر آن مخالف آیات محکم کتاب است و سپس حق برایتان گران آمده و آیات متشابه شما را به گمراهی شدید می‌کشاند. خداوند تعالی می‌فرماید:

    {هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّـهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ﴿۷﴾} صدق الله العظيم [آل عمران]
    جناب الصافی! من امام مهدی به عهد خدا وفادارم و هیچ چیز را با او شریک نمی‌گیرم؛ ولی خطاها و گناهان زیادی مرتکب شدم و به سوی پروردگار انابه کردم و او را غفور و رحیم یافتم. پس او مرا برگزید و هدایت کرد و بیان حق قرآن [محکم و متشابه آن را] به من آموخت. به خداوندی که خدایی جز او نیست قسم اگراولین و آخرین امت‌ها از مرده و زنده، جمع شوند تا با قرآن عظیم با امام مهدی محاجه کنند؛ خداوند با برهان علمی مرا بر همه آنان مهیمن قرار داده ولی اکثر مردم نمی‌دانند؛ آیا شما هدایت می شوید ؟
    وسلامٌ على المُرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    برادر شیعیان و اهل سنت و جماعت؛ الإمام المهديّ ناصر محمد اليماني.


    اقتباس المشاركة 141011 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..


    - 4 -
    الإمام ناصر محمد اليماني
    15 - ذو القعدة - 1430 هـ
    03 - 11 - 2009 مـ
    10:08 مساءً
    ــــــــــــــــــ



    الظلمُ ظلم الإشراك بالله وليس ظلمَ الخطيئة ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين..
    ويا أيّها الصافي، الحمدُ لله الذي لم يجعلني مثلكم أقول على الله ما لم أعلم، ولم أتَّبع أمر الشيطان الذي أمركم أن تقولوا على الله ما لا تعلمون كمثال تأويلك بما يلي:
    اقتباس المشاركة :
    والمعصية بحد ذاتها ظلم والله يقول في محكم كتابه الكريم ( اني جاعلك للناس إماما قال ومن ذريتي قال لا ينال عهدي الظالمين ))، فصريح الآية الكريمة أن الإمامة الإلهية لا ينالها ظالم، والمعصية ظلم، وهذا الفضل الكبير يستحقه فقط السابق بالخيرات كما في قوله تعالى: ( ثم أورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه ومنهم مقتصد ومنهم سابق بالخيرات بإذن الله ذلك هو الفضل الكبير )) صدق الله العظيم.
    ـــــــــــــــــــ
    انتهى الاقتباس
    انتهى.

    و أراك قد أوّلت الآية بغير الحقّ كما تحب أن تشرك بالمبالغة في رسل الله وأئمة الكتاب أنّهم بحسب فتواك لا يُخطِئون، سبحان الله لا إله غيره المُتنزه عن الخطأ وحده لا شريك له! وأمّا حُجّتك التي تُحاجني بها، وهي قول الله تعالى:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124].

    فهذه الآية هي من أكبر الحُجج عليكم في محكم الذِّكر يا معشر الشيعة الاثني عشر إذ كيف تصطفون الطفل محمد بن الحسن العسكري وأنتم لا تعلمون هل هو سابقٌ بالخيرات أم مُقتصدٌ أم ظالمٌ لنفسه مبين؟ وذلك لأنّ سبب اعتقادكم بأنّ المهديّ المنتظَر هو محمد بن الحسن العسكري كونكم تعتقدون أنّ أباه الحسن العسكري إماماً وبما أنّ محمد بن الحسن هو ابنه فاصطفيتموه إماماً ونسيتم فتوى الله سبحانه إلى خليفته ورسوله إبراهيم عليه الصلاة والسلام ، وقال الله تعالى:
    {وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ ربّه بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فما يدريكم هل هو من الظالمين لأنفسهم أم من الذين لم يوفوا بعهد الله؟ فالعلم عند الله ولستم أنتم من تعلمون الغيب.

    وأما بالنسبة لبيانك لهذه الآية أنّ الله يقصد بقوله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فقال الصافي إنّ الله يقصد بقوله: {قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} وأفتى الصافي أنّه يقصد ظُلم الخطيئة، ولكنّي المهديّ المنتظَر الذي لا يقول على الله إلا الحقّ أفتي بالحقّ أنّه: يقصد أعظم الظلم في الكتاب وهو الشرك بالله فأولئك الذين يعلم الله أنّهم بربّهم مشركون فلم يطهرهم بسبب كبرهم حتى الموت حتى لا ينالوا عهده برحمته وعفوه. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ} صدق الله العظيم [النساء:48].

    إذاً إنما يقصد الله بقوله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [البقره:124]؛ أي يقصد ظُلم الشرك وليس ظُلم الخطيئة، وسوف أفتي الشيعة وأهل السُّنة والجماعة كيف يعلمون الحقّ من الباطل، أي كيف تعلمون هل حقاً تنطقون على الله بتفسير كلامه في كتابه بالحقّ أم إنكم قلتم على الله ما لا تعلمون بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً، فعلى سبيل المثال فتوى الصافي أنه لا ينبغي للأنبياء أن يخطئوا ابداً وأتى لنا بالبرهان حسب ظنه بردّ الله على إبراهيم: {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، فظنّ الشيعة أنّه يقصد: لا ينال عهدي الخطّاؤون، ولذلك اعتقدوا أنّ الأنبياء والأئمة معصومون عن الخطأ عصمةً مطلقةً حتى الموت، فضلّوا وأضلّوا.

    ولكنك يا أيّها الصافي إذا أردّت أن تقدم فتوى للناس فعليك أولاً أن تعلم بأنّك لك أجرها وأجر من تبعها إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين، إذا كانت فتوى بعلمٍ وسلطانٍ مبينٍ من محكم كتاب ربّ العالمين، ولكن عليك أن تعلم إذا كانت فتواك بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً أي إنها تحتمل الصح وتحتمل الخطأ فأقسم بربي لا ينبغي لعبدٍ في الملكوت كلّه أن يصيب الحقّ وهو قد قال على الله بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً؛ بل أوقع نفسه في تجارةٍ خاسرةٍ بسبب فتواه بغير علمٍ من ربّه فوقع في تجارةٍ خاسرةٍ إلى يوم القيامة وخسارته مستمرة. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لِيَحْمِلُوا أَوْزَارَهُمْ كَامِلَةً يَوْمَ الْقِيَامَةِ ۙ وَمِنْ أَوْزَارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيْرِ عِلْمٍ ۗ أَلَا سَاءَ مَا يَزِرُونَ} صدق الله العظيم [النحل:25].

    إذاً أمر الفتوى في تفسير كلام الله هو لمن أعظم الأجر أو من أكبر الوزر، فإذا كانت فتوى بالحقّ بعلم وسلطان مبين من كتاب الله ربّ العالمين فهي تجارةٌ رابحةٌ فله أجرها وأجر من تبع علمه من الأمم إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين، وإذا كانت فتوى بالظنّ الذي لا يُغني من الحقّ شيئاً فسوف يحمل وزره ووزر المعين لفتواه إلى يوم يقوم النّاس لربّ العالمين.

    ويا أخي الصافي ويا معشر المتقين الذين لا يريدون أن يقولوا على الله ما لا يعلمون، إذا كنتم لا تريدون أن تقولوا على الله إلا الحقّ فتبيّنوا من كتاب ربّكم هل قلتم على الله الحقّ أم نطقتم بالظنّ الذي لا يغني من الحقّ شيئاً؟ ولسوف أفتى كافة طُلاب العلم بالحقّ وأفتيكم بالحقّ يا معشر الشيعة وهو أن ترجعوا إلى الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب يفهمها ويعلمها كلًّ ذو لسا
    نٍ عربيٍّ مبينٍ ثم تنظروا هل تفسيركم لقول الله تعالى: {إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لا يَنالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم؛ فأجْرُوا التطبيق فهل لا يتصادم تفسيرُكم لها مع محكم كتاب الله؟ فعند ذلك قد علمتم أنّكم لم تقولوا على الله إلا الحقّ وذلك لأنّها أصبحت آيةً محكمةً ظاهرها كباطنها إن لم تتصادم مع الآيات المحكمات، وإذا وجدتم أن تفسيركم لهذه الآية قد تتناقض مع آيةٍ محكمةٍ في كتاب الله في فتوى العصمة عن الخطيئة فعند ذلك تعلمون أنكم قُلتم على الله غير الحقّ فتتوبوا إلى الله متاباً.

    وسوف نقوم الآن بالكشف عن تفسير الأخ الصافي فنقوم بعرضه على الآيات المحكمات، فإذا لم تتعارض مع أي آيةٍ محكمةٍ في الكتاب فلا يحقّ للمهديّ المنتظَر أن يُنكر تفسير الصافي فيسلّم تسليماً إن وجدنا الصافي نطق بالحقّ، وما يدرينا هل نطق بالحقّ أو بالباطل فلن نستطيع أن نعلم ذلك علم اليقين حتى نقوم بعرض تفسيره لهذه الآية على الآيات المحكمات، فإذا لم نجد أنّه قد أخطأ نبيٌّ قط فعند ذلك علمنا أنّ قول الله تعالى:
    {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم أنها آيةٌ مُحكمةٌ ظاهرها كباطنها وأنه يقصد لا ينال عهدي من ظلم نفسه وأخطأ في حياته، إذاً لا بد أن يكون الرسل والأئمة معصومين عن الخطأ لأنّ هذه الآية أصبحت مُحكمةً وليست متشابهةً إذا وجدناها لم تصطدم مع آيةٍ محكمةٍ، ولكني أشهد لله أنّ فيها من التشابه في كلمةٍ واحدةٍ، وبسبب ذلك التشابه وقع الشيعة في الخطأ، وسوف آتيكم بموضع التشابه بالضبط وهو في كلمة {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنّ الله يقصد ظُلم الخطيئة وسبب ضلالهم هو التشابه بين {الظَّالِمِينَ} المشركين وبين الظالمين بذنوب الخطأ، فما دامت هذه الكلمة من المتشابهات فما يدرينا أي الظالمين يقصد؟ فهل يقصد الذين ظلموا أنفسهم بالشرك ولا يغفر الله أن يشرك به، أم إنه يقصد ظُلم الخطيئة وخير الخطائين التّوابون، فإذا كنتم تتقون الله أن تقولوا عليه ما لا تعلمون فارجعوا للآيات المحكمات فإذا وجدتم في موضعٍ آخرَ أنّ أحدَ الأنبياء أخطأ خطأً واضحاً وجلياًّ لا شكّ ولا ريب وشهد الله عليه بخطَئه فعند ذلك تعلمون علم اليقين أنّه لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الشرك، وبما أنّكم وجدتم أن رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام قتل، وكذلك يونس أخطأ خطأً كبيراً فظنّ في ربّه غير الحقّ أن لن يقدر عليه وذلك من بعد أن أرسله إلى قومه وارتكب هذا الخطأ العظيم في حقّ ربّه من بعد تكليفه بتبليغ رسالة ربّه. وقال الله تعالى: {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمرسلينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أنّه كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾} صدق الله العظيم [الصافات].

    فانظروا لقول الله تعالى:
    {فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ(142) فَلَوْلا أنّه كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ(143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ(144)} صدق الله العظيم [الصافات].

    ومن ثم تتساءلون ماذا فعل رسول الله يونس حتى استحق هذا الجزاء والجزاء هو أن يطيل الله في عمر الحوت وعمر يونس عليه السلام في بطن الحوت إلى يوم البعث؟ وارجعوا للكتاب فيفتيكم عن خطئه في حقّ ربّه سبحانه:
    {وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ(87) فَاسْتَجَبْنَا له وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ(88)} صدق الله العظيم [الأنبياء].

    و هذا الخطأ الكبير حدث من رسول الله يونس من بعد إرساله وتكليفه بالبلاغ لرسالة ربّه إلى مائة ألف من قومه أو يزيدون، ومن ثم انظروا لاعتراف رسول الله يونس بظُلمه لنفسه:
    {سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}، فانظروا يا معشر الشيعة لقول رسول الله يونس: {إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}، ومن ثم ترجعون إلى قول الله تعالى: {وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم.

    فوجدنا تفسيركم جاء مُتناقضاً مع آيةٍ محكمةٍ في الكتاب.

    ومن ثم نأتي لقصة رسول الله موسى عليه الصلاة والسلام الذي أخطأ وقتل رجلاً بغير الحقّ فأخطأ وظلم نفسه وتاب إلى ربّه وأناب، وقال:
    {قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ له أنّه هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيم} صدق الله العظيم [القصص:16].

    إذاً يا معشر الشيعة قد وجدتم تفسيركم قد تناقض مع آياتٍ مُحكماتٍ فتبيّن لكم أنّه لا يقصد ظلم الخطيئة بل ظُلم الإشراك بربّ العالمين.

    ومن ثم نأتي لخطأ محمد رسول الله -صلّى الله عليه وآله وسلّم- حين اتخذ قراراً من ذات نفسه أن يكون كمثل الملوك الذين يكون لهم أسرى في الحروب ولم ينتظر الفتوى من ربّه، فجاء جبريل عليه الصلاة والسلام بالفتوى الحقّ من ربّه، ويعلم نبيّه أنّه أخطأ خطأً كبيراً. وقال الله تعالى:
    {مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ له أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدنيا وَاللَّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ ( 67 ) لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ(68)} صدق الله العظيم [الأنفال].

    سبحان الله! ويقول الله تعالى بأنّ لولا رحمته التي كتب على نفسه لما جاء جبريل عليه السلام بالردّ بل لكان مسّهم من ربّهم عذاباً عظيماً، وقال:
    {لَوْلا كتابٌ مِنْ اللَّهِ سَبَقَ لَمَسَّكُمْ فِيمَا أَخَذْتُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ (68)} صدق الله العظيم، وهنا قد تبيّن لكم خطأ محمد رسول الله - صلّى الله عليه وآله وسلّم - في اتخاذ القرار الخاطئ وحدث منه ذلك من بعد تكليفه بالرسالة فتاب وأناب وغفر الله له خطأ ظلمه وظلم صحابته لأنفسهم إنّه هو الغفور الرحيم.

    وعليه فقد أصبحت الآية التي يحاجُّني بها الصافي من المتشابهات ونقطة التشابه في كلمةٍ واحدةٍ في قول الله تعالى:
    {قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم، والتشابه حدث في كلمة وهي: {الظَّالِمِينَ}، فظنّ الشيعة أنه يقصد ظُلم الخطيئة، ولكنّ الله يقصد ظُلم الإشراك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى: {إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ}صدق الله العظيم [النساء:48].

    وأعلى درجات ظلم الإنسان لنفسه هو الشرك بالله. تصديقاً لقول الله تعالى:
    {لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ} صدق الله العظيم [لقمان:13].

    وظُلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة، وذلك لأنّ المؤمن معرض للابتلاء فيخطئ ويظلم نفسه بظلم الخطيئة وليس بظلم الشرك لأنّه سوف يكون داعيةً للناس إلى عبادة الله وحده لا شريك له فلا ينبغي أن يكون الداعية مشركاً لأنه سوف يدعو النّاس إلى عبادة الله وحده لا شريك له، وظلم الإشراك غير ظُلم الخطيئة لأنّ ظلم الخطيئة قد تحدث حتى بعد تكليف الرسول برسالة ربّه، أفلا ترون أنكم اتّبعتم المتشابه والذي يتناقض مع الآيات المحكمات هُنّ أمّ الكتاب؟ ولم يأمركم الله أن تتبعوا المتشابه الذي لا يعلم بتأويله إلا الله وحده ويُعَلِّم به من يشاء من عباده بل أمركم الله اتباع الآيات المحكمات البيّنات هُنّ أمّ الكتاب فتهتدون إلى صراط مستقيم، وذلك لأنّكم إذا اتّبعتم المتشابه فإنكم سوف تجدون ظاهره مخالفاً لآيات الكتاب المحكمات ثم تزيغون عن الحقّ فيضلكم المتشابه ضلالاً بعيداً. وقال الله تعالى:
    {هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيات مُحْكَمَاتٌ هُنّ أمّ الكتاب وَأُخَرُ متشابهاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ في قلوبهم زيغٌ فَيتّبعون مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إلا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كلّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إلا أُوْلُوا الأَلْبَابِ} صدق الله العظيم [آل عمران:7].

    ويا أيّها الصافي، إنّي الإمام المهديّ بعهد الله وافٍ لا أشرك به شيئاً ولكنّني كنتُ كثير الخطايا والذنوب فأنبتُ إلى ربّي فوجدتُ ربّي غفوراً رحيماً، فاجتباني وهداني وعلّمني البيان للقرآن مُحكمه ومتشابهه، إلا والله الذي لا إله غيره لو اجتمع الأولون والآخرون الأحياء منهم والأموات أجمعون ليحاجُّوا الإمام المهديّ بالقرآن العظيم لجعلني الله المُهيّمن عليهم جميعاً بسُلطان العلم ولكنّ أكثر النّاس لا يعلمون، فهل أنتم مُهتدون؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أخو الشيعة وأهل السُّنة والجماعة؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    _____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


  5. افتراضي {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}

    -5-
    الإمام ناصر محمد اليماني
    18 - 11 - 1430 هـ
    06 - 11 - 2009 مـ
    ۱۵-آبان-۱۳۸۸ه.ش.
    12:41
    am
    ـــــــــــــــ


    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا}
    بسم الله الرحمن الرحيم وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.

    ای"صافی" من مهدی منتظر به حق سخن می‌گویم و تنها از حق دفاع می‌کنم نه از ناحق و سؤالم از تو این است که: آیا برای این آیه؛ بیان و تفسیری بجز بیانی که برای آن نازل شده می‌‌دانی . مقصود این فرموده خداوند تعالی است:
    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:49]
    و اما مهدی منتظر می‌گوید: این آیه از آیات محکم و ام الکتاب است و خداوند خود را از ظلم کردن به احدی از بندگانش منزه می‌شمارد ولی "صافی" به خداوند نسبت ظلم می‌دهد چون معتقد است رسول الله یونس علیه الصلاة و السلام هیچ خطایی مرتکب نشده است! اگر رسول الله یونس علیه الصلاة و السلام خطایی نکرده پس چرا خداوند تعالی می‌فرماید:

    {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمرسلينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أنّه كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾}صدق الله العظيم [الصافات]
    پس چرا مستحق شد تا ابد در شکم ماهی زندانی شود و در تاریکی روی تاریکی زندانی بماند و اگر حکم زندان ابد برای تمام عمرش بود راحت‌تر بود اما حکم او زندان ابد تا فرا رسیدن رستاخیز بود! و حکم بر این بود که عمر رسول خدا یونس و عمر ماهی که زندان او بود تا رسیدن روز رستاخیز دراز شود. پس باید رسول الله یونس درحق خود ظلمی کرده باشد واگر بر اساس فتوای " صافی" خطایی نکرده باشد که خداوند سبحان ظالم خواهد بود. پس جواب را به رسول الله یونس می‌سپارم تا به "صافی" پاسخ داده و پروردگار خود را از این نسبت منزه سازد:

    {أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ}
    صدق الله العظيم [الأنبياء:87]
    ای مردم چرا بی‌جهت و به ناحق درمورد بندگان خداوند مبالغه می‌کنید؛ پروردگارتان را منزه بشنارید که او تنها کسی است که خطا نمی‌کند ولی تمام بندگانش خطا می‌کنند و بهترین خطاکاران توابین هستند و بعد از ظلم کردن به خود؛ مشمول عهد پروردگارشان می‌شوند. بدانید که عهد پروردگارشان این است که رحمت را برخود فرض نموده است. تصدیق فرموده خداوند تعالی
    :
    {وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ ربّكم عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أنّه مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54) وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيات وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55) قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (56) قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ ربّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إلا لِلَّهِ يَقُصُّ الحقّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ (57) قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58)}صدق الله العظيم [الأنعام]
    اما شما شیعیان می‌خواهید درمورد رسولان الهی و ائمه آل بیت به ناحق مبالغه کنید و آنها را به صورت مطلق از خطا مصون و معصوم بدانید؛ اما آنها از افترا زدن به خداوند مصون بوده و حفظ می‌شوند و اما درمورد خطا کردن؛ خداوند عصمت مطلق به ایشان عطا نکرده . سبحان الله و تعالی علواً کبیرا! او یگانه است و خدایی جز او نیست و کسی جز او از خطا منزه نیست؛ شما را چه می‌شود که برای خداوند همتا قائل می‌شوید؛ آیا پروا نمی‌کنید؟ وسلامٌ على المرسلين والحمدُ لله ربّ العالمين.
    خليفة الله الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.

    اقتباس المشاركة 141012 من موضوع رسالة من سبيل الرشاد إلى ناصر محمد اليماني، وفتوى الإمام المهديّ عن نفي الشفاعة ورؤية الله وعن العصمة ..


    - 5 -

    الإمام ناصر محمد اليماني
    18 - ذو القعدة - 1430 هـ
    06 - 11 - 2009 مـ
    12:41 صباحاً
    ــــــــــــــــ



    { وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا } ..

    بسم الله الرحمن الرحيم، وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    أيها الصافي، إنّما المهديّ المنتظَر ينطق بالحقّ ويدافع عن الحقّ ولا غير الحقّ وإليك سؤالي هذا: فهل تعلم بياناً لهذه الآية التالية غير بيانها التي تنزَّلت به وهو قول الله تعالى:
    {وَلا يَظْلِمُ رَبُّكَ أَحَدًا} صدق الله العظيم [الكهف:49]؟

    فأمّا المهديّ المُنتظَر فيقول: إن هذه آيةٌ مُحكمةٌ من آيات أمّ الكتاب تُنَزِّهِ اللهَ عن ظُلم أحدٍ من عبيده، ولكن الصافي يصف الله بالظلم لأنّه لا يرى من رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام أي خطأ! فإذا لم يخطئ رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام، فلماذا قال الله تعالى:
    {وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمرسلينَ ﴿139﴾ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿140﴾ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿141﴾ فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ ﴿142﴾ فَلَوْلَا أنّه كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ ﴿143﴾ لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ﴿144﴾} صدق الله العظيم [الصافات]؟

    فلماذا كان يستحق هذا السجن المؤبد أن يلبث في بطن الحوت في ظُلماتٍ بعضها فوق بعض فكان الحُكم عليه بالسجن المؤبد إلى يوم البعث؟ ولو كان طيلة حياته لكان الأمر أهون! بل سوف يطيل حياة رسوله يونس ويطيل حياة الحوت لكي يطول سجنه إلى يوم البعث، فأصبح لا بد من أن يكون رسول الله يونس قد ظُلم نفسه، أمّا إذا لم يخطئ حسب فتوى الصافي فقد أصبح الله هو الظالم سبحانه، وسوف أترك رسول الله يونس عليه الصلاة والسلام يُردّ على الصافي فيُنزه ربّه وقال:
    {أَن لّا إِلَهَ إلا أَنتَ سبحانكَ إِنِّي كنت مِنَ الظَّالِمِينَ} صدق الله العظيم [الأنبياء:87].

    فلماذا يا قوم تبالغون في عباد الله بغير الحقّ، نزّهوا ربَّكم إنّه الوحيد الذي لا يخطئ، وأمّا عباده فهم خطّاءون وخير الخطّائين التوابون، وينالون عهد ربّهم من بعد ظلمهم لأنفسهم،
    ألا وإن عهد ربّهم هو رحمته التي كتب على نفسه. تصديقاً لقول الله تعالى: {وَإِذَا جَاءَكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِآياتنَا فَقُلْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ كَتَبَ ربّكم عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ أنّه مَنْ عَمِلَ مِنْكُمْ سُوءًا بِجَهَالَةٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (54) وَكَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيات وَلِتَسْتَبِينَ سَبِيلُ الْمُجْرِمِينَ (55) قُلْ إِنِّي نُهِيتُ أَنْ أَعْبُدَ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ قُلْ لَا أَتَّبِعُ أَهْوَاءَكُمْ قَدْ ضَلَلْتُ إِذًا وَمَا أَنَا مِنَ الْمُهْتَدِينَ (56) قُلْ إِنِّي عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ ربّي وَكَذَّبْتُمْ بِهِ مَا عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ إِنِ الْحُكْمُ إلا لِلَّهِ يَقُصُّ الحقّ وَهُوَ خَيْرُ الْفَاصِلِينَ (57) قُلْ لَوْ أَنَّ عِنْدِي مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ لَقُضِيَ الْأَمْرُ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِالظَّالِمِينَ (58)} صدق الله العظيم [الأنعام].

    ولكنّكم يا معشر الشيعة تريدون أن تُبالغوا في رسل الله وأئمة آل البيت بغير الحقّ بأنّهم معصومون عن الخطأ عصمةً مُطلقةً ولكنّهم معصومون من الافتراء على الله، وأمّا الخطأ فلم يعصمهم الله بالعصمة المُطلقة عن الخطأ سبحانه وتعالى علوَّاً كبيراً! فهو الوحيد لا إله غيره المُنزَّه عن الخطأ، فما خطبكم تجعلون لله أنداداً أفلا تتقون؟

    وسلامٌ على المرسلين، والحمدُ لله ربّ العالمين..
    خليفة الله؛ الإمام المهدي ناصر محمد اليماني.
    ____________

    اضغط هنا لقراءة البيان المقتبس..


المواضيع المتشابهه
  1. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 07-08-2017, 01:58 PM
  2. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 19-01-2016, 02:04 PM
  3. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 05-01-2016, 05:33 AM
  4. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 26-11-2014, 04:53 AM
  5. مشاركات: 0
    آخر مشاركة: 25-12-2013, 05:21 AM
ضوابط المشاركة
  • لا تستطيع إضافة مواضيع جديدة
  • لا تستطيع الرد على المواضيع
  • لا تستطيع إرفاق ملفات
  • لا تستطيع تعديل مشاركاتك
  •